زبان

آیا حساب کاربری در سایت پژواک ندارید؟

برای اشتراک اینجا کلیک کنید.

author avatar
5 Jan 2016 - 11:16
author avatar
5 Jan 2016 - 11:16

در جهان امروزی، معولاً ختم منازعات مسلحانه بین دوکشور، آسانتر از ختم منازعه میان گروپ های درگیر در جنگ های داخلی است.  در منازعات بین دو کشور، طرفین منازعه آسانتر میتوانند منافع ملی خود را تعریف کنند، اجندای گفتگوها روشن است، هر طرف منازعه موضع نسبتاً واحد دارند، کشورها سازش میکنند، و از همه مهمتر که بعد از گفتگو و امضای توافقات صلح، ارتش کشورهای متخاصم از مرزهای جنگ به پايگاه هاى خود بر میگردند و بازسازی خسارات ناشی از جنگ، طی یک برنامه ملی آغاز میگردد.

 اما رسیدن به توافقات صلح و وضعیت بعد از جنگ در منازعات داخلی، به مراتب پیچیده و مشکل تر است؛ زيرا در جنگ های داخلی هردو طرف مخاصمه تعریف جداگانه از منافع ملی دارند، حاضر نیستند با هم سازش و همکاری کنند، حاضر نیستند روی اصول و اهداف سازش کنند، هر دو طرف مخاصمه احتمالاً حامیان بیرونی دارند که منافع شان در جنگ و صلح نهفته است، از همه مهمتر که اگر اجندای مذاکرات صلح در جنگ های داخلی برای ایجاد یک مکانیزم تشریک قدرت سیاسی برای آینده باشد، در هر دو طرف انشعابات درونی به وجود می آید و مخالفین درجریان مذاکرات صلح، مانع تراشی هايى میکنند. این بازی خیلی معمول و قابل فهم است؛ چون در اثر توافقات صلح، کسانی از هر دو طرف از قدرت کنار زده میشوند تا موقف و مقامش برای تازه واردین در قدرت سیاسی، بیروکراسی و بخصوص نظامی داده شود.

مهمتر از همه در جنگ داخلی، طرفین منازعه که طی مدت ها عزیزان همدیگر را کشته اند، علیه همدیگر تبلیغات سوء کرده اند، صدمه اقتصادی به همدیگررسانده اند، مرتکب جنایات فجیع شده اند، ولی حالا باید پهلوی همدیگر کار باز سازی را شروع و با هم زندگی نمایند که کار سهل و آسانی نیس.  اکثر این لازمه ها در صلح بعد از جنگ بین دو کشور حضور ندار.  بهر صورت از ۱۹۴۰ الی ۱۹۹۰ از ۴۷ جنگ داخلی، فقط ۱۷ مورد گفتگو های صلح در جهان موفقیت آمیز بوده است. ازین ۱۷ مورد فقط ۸ مورد توافقات صلح عملی شده و متباقی ۹ مورد دیگر، دو باره بعد از مدتی منجر به از سر گیری جنگ شده است.  بنا‌ً صد ها مشکل در فرا راه مذاکرات و توافقات صلح وجود دارد که از بحث پیرامون آنها میگذریم؛ چون از حوصله و ظرفیت این نوشته بیرون است و بحث را پیرامون مذاکرات قریب الوقوع در اسلام آباد ادامه میدهیم.

اخیراً رسانه ها، منابع سیاسی، دیپلماتیک، کشور های همسایه، کشور های منطقه و جهان ، جامعه مدنی، موسسات بین المللی ، طرفین منازعه  (طالبان و دولت افغانستان) بطور خوشبینانه خبر از گفتگو های قریب الوقوع صلح بین دولت افغانستان و طالبان میدهند . قرار است این مذاکرات تقریباً تا یک هفته دیگر با اشتراک افغانستان، ایالات متحده امریکا، چین و پاکستان در اسلام آباد دایر گردد. اولاً شکل این مذاکرات بیانگر وضیعت دهه ۱۹۸۰ که منجر به امضای توافقات ژنیو شد که متاسفانه هیچگاهی عملی نشد، میباشد . تنها تغيیری که درین مذاکرات دیده میشود حضور چین در پهلوی پاکستان و طالبان، و حضور امریکا در پهلوی دولت افغانستان؛ و در مذاکرات صلح دهه هشتاد پاکستان و امریکا، پهلوی مجاهدین قرار داشتند و اتحاد جماهیر شوروی وقت، پهلوی دولت افغانستان و نتیجه مذاکرات آن شد (تغيیر شکل و تداوم جنگ، قسماً همان بازیگران، وضیعت بدتر وطن و مرد) که نباید میشد. آنچه در چهل سال گذشته بر مردم افغانستان گذشت، میرساند که این جنگ از آغاز تا امروز جنگ بین الافغانی نبوده، بلکه با استفاده از فکتور های اجتماعى  دین و قوم، این جنگ از طرف قدرت هاى جهانی و منطقه ای بر مردم ما تحمیل شده بوده است.   برای وضاحت بیشتر درین مورد موضع گیری های طرفین مذاکره را به بررسی میگیریم.

ایالات متحده امریکا با مداخله و مصرف کردن بيلیون ها دالر در ۱۵ سال گذشته،قرار بود افغانستان را تا ۲۰۱۷ کاملاً ترک کند، ولی تغيیر اوضاع و رشد تحولات و انکشافات در جهان بخصوص در شرق میانه و افغانستان، وضیعت را طوری تغیير داد که اداره بارک اوباما نتواند به طولانی ترین جنگ امریکا که جمهوری خواهان امریکايی آنرا آغاز کرده بودند، همچون دستاورد بزرگی برای دموکرات ها خاتمه دهد.  تحولات جهانی و منطقه ای امریکا را هشدار میدهد که این همه سرمایه گذاری های جانی، مالی، و سیاسی که در طی این مدت در افغانستان کرده است، نمی تواند از منافعش بطور شاید و باید دفاع و حفاظت کند، پس نا گزیر ایالات متحده میخواهد به حضور نظامی پر مخارجش در افغانستان ادامه دهد. اما از طرفی هم این جنگ پر مصرف درین اوضاع و احوال بحران اقتصادی در جهان برای دراز مدت از طرف امریکا مقدور نیست و لاجرم دست بطرف چین دراز کرده تا او را درین بابت یاری رساند.

سیاست چین در قبال افغانستان، از مجراى رسانه های رسمی چین میرساند که آن کشور علاقه دارد تا معضل افغانستان را از طریق گفتگو های مستقیم بین افغانستان، پاکستان، امریکا، و چین حل کند  درین زمیه چین پاکستان را به حمایت از طالبان دست باز میدهد؛ چنانکه ایالات متحده این پالیسی را در دهه هشتاد در قبال پروژه موفق حمایت پاکستان از مجاهدین دنبال کرد.  پیوسته به این استراتیژی چندی پیش چین درحالیکه از مداخله بی حد و قید پاکستان از طالبان حمایت میکند ؛ اما برای تسریع روند مذاکرات ۲+۲ بعنوان پیش شرط از امریکا خواسته بود تا در حق حاکمیت ملی افغانستان از طریق دولت افغانستان مداخله نکند.

بعد دیگر معضل جنگ و صلح افغانستان بر میگردد به موضع گیری های متناقض روسیه، هند، ایران، ترکیه و اعراب خلیج. با حضور نیروی های نظامی روسیه درپهلوی رژیم بشار اسد و بمباردمان های شدید مواضع استراتیژک داعش در سوریه ، تعداد وسیعی از جنگجویان آسیای میانه ، چیچن، قفقاز عضو داعش به شمول تعدادى از رده های بالای داعش، از سوریه فرار و در شمال افغانستان مصروف باز کردن جبهه جدیدی علیه منافع روسیه در آسیای میانه میباشند.  تعداد این جنگجویان داعشی را در شمال افغانستان منابع وزارت خارجه روسیه ۴۵۰۰ نفر تخمین زده اند.  روسیه برای دفاع از منافع خود در جهت دفع حملات داعشی ها به آسیای میانه، به طالبان روی آورده و بنا به گفته مقامات روسی، درین رابطه روسیه و طالبان در یک رابطه استراتیژیک در امر تبادل اطلاعات جنگی علیه داعش با هم همکاری میکنند. این وضیعت روسیه، طالبان، چین، پاکستان را در یک مسير نظامی، اطلاعاتی قرار میدهد. اما در مورد مذاکرات صلح و جستجوی راه حل معضل افغانستان، بر خلاف چین که از مذاکرات ۲+۲ حمایت میکند، روسیه ترجیح میدهد که مذاکرات با شرکت کشور های عضو پیمان شانگهای، کشور های ناظر درین سازمان ، سازمان ملل متحد، ایالات متحده، کشور های منطقه، سازمان های بین المللی دایر شود.  با این پیشنهاد روسیه کشور ها تا حال موضع گیری صریح خویش را اعلام نکرده اند.

استراتیژی هند همچون یک قدرت نوپای جهانی، امروز هم مثل گذشته ها در قبال افغانستان پیچیده و محافظه کارانه است. گرچه سیاست مداران در افغانستان در ۱۴ سال گذشته، یک سیاست نا متعادل و ترجیحي هند بر پاکستان را بیش از حد بکار بستند، ولی باز هم هند به طور سنتی رابطه دوستی از راه دور با کابل را ترجیح میدهد؛ در حالیکه عشق، علاقه و میل دوستی در میان مردمان هر دو کشور به حد اغراق وجود دارد.

بعضی حلقات سیاسی در هند، دولت آقای مودی را به پیروی از سیاست های محافظه کارانه دولت قبلی هند در قبال افغانستان متهم میکنند و خواستار اقدامات جدی تر دولت هند بعنوان یک قدرت جهانی در موضع گیری اش در رابطه به افغانستان اند. اما مقامات رسمی حزب حاکم میگویند که “هند در موقع مناسب تصمیم مناسب میگیرد.)) تقریباً همزمان با مذاکرات ۲+۲ قرار است وزرای خارجه هند و پاکستان در ۱۴ـ ۱۵ جنوری سال روان با هم ملاقات و بالای یک نقشه راه برای شش ماه آینده روی ۱۰ موضوع خاص که شامل تصمیم گیری های دشوار و مسائل مهم برای جانبین میباشد، به توافق برسند.  پس پیام مودی در حین افتتاح تعمیر پارلمان افغانستان خطاب به طالبان و دعوت از آنها برای ورود به پارلمان، میتواند بطور ضمنی اعلام یک سیاست غیر جانبدارانه در معضل و حوادث احتمالی درین منطقه تلقی شود. همچنین حرکت نمادین دیگر آقای مودی، حین برگشت از افغانستان به کشورش در میسر راه برای یک بازدید از قبل تعین نشده در لاهور و دیدار با همتای پاکستانی اش هم میتواند یک اطمینان خاطر از سیاست عدم جانبداری هند در قضایای جاری برای پاکستان تلقی شود.

ایران که در چهارده سال گذشته از مداخله و حضور نظامی امریکا در هر دو کشور همسایه خود  عراق و افغانستان) با خلع قدرت طالبان و حزب بعث به رهبری صدام حسین بیشترین استفاده ها را برده است، حالا با ظهور و حضور گسترده داعش باز هم در هر دو کشور همسایه از همه بیشتر احساس خطر نا امنی میکند.  ازین سبب ایران به جنگ و صلح در افغانستان از همه بیشتر منافع دارد و درین راستا درگیر یک بازی سه گانه( رابطه نیک و حسنه با دولت، رابطه خصوصی با بعضی  حلقات خاصی در درون دولت و رابطه تمویل و تجهیز طالبان علیه داعش) میباشد. ایران که در ۲۰۰۱ در جلسه بن نقش کلیدی را در تصمیم گیری ها داشت، هرگز پیشبینی نمیکرد که اوضاع و احوال منطقه مسیری را طی کند که منتج به وضیعت کنونی شود که ایران را محتاج طالبان کند.  گرچه مقامات دپپلماتیک ایران دیروز در افغانستان از گفتگو های قریب الوقوع صلح اظهار پشتیبانی کردند، ولی بدون شک روند صلحی که ایران نقش مستقیم و تعینن کننده روی توافقات ان نداشته باشد، به آن بدیده ای شک و تردید مینگرد. اما باز هم وضیعت نامعلوم و آشفته افغانستان در همسایگی ایران، این کشور را منطقاً وادار به پذیریش منافع کم، راضی نگهمیدارد تا از ضرر بیشتر در بازی فعلی جلوگیری کند.

ترکیه که از طرف بسیاری از رقبایش بخصوص روسیه و ایران از حامیان داعش قلمداد میشود، بازیگر توانمندی است که احتمالاً از نفوذ خود بر ترکتباران آسیاي میانه و رابطه اتهامی اش با داعش استفاده کرده موازنه قدرت را در منطقه تغيیر دهد.  ترکیه با روابط حسنه اش توانايی آنرا دارد تا با ایجاد یک پل ارتباطی میان آذربایجان، ترکمنستان و افغانستان جبهه جدید علیه روسیه را که داعش شکل داده در آسیای میانه به ترک تباران این منطقه تشدید بخشد.

بهر صورت؛ با این همه بازیگران جهانی و منطقه ای درگیر در معضل افغانستان، با این همه تفاوت ها در استراتیژی های شان، و با همه سردرگمی ها در درون دولت افغانستان؛ به دلايل مختلف، بعید به نظر میرسد که مذاکرات قریب الوقوع در اسلام آباد به نقشه راه روشنی که منجر به تصامیم حیاتی در راه رسیدن به صلح و تامین امنیت در منطقه شود، دست یابد.

  برعلاوۀ موضع گیری هاى مختلف، منافع نا همگون، و استراتیژی های متفاوت بازیگران خارجی؛ اولاً دولت افغانستان هم در مورد مذاکرات صلح وحدت نظر ندارد. دولت افغانستان به رهبری اشرف غنی در آغاز حکومتش از “صلح به هر قیمیتی)) یاد کرد، ولی به زودی تغیير موضع داد و “صلح مشروط” ، یعنی پذیرفتن قانون اساسی، به زمین گذاشتن سلاح، رعایت دستاوردهای چهارده ساله توسط مخالفین که این خواسته ها بیشتر شبيه تسلیم شدن است تا اجندای یک روند صلح با مخالفین، را مطرح کرد. دوم؛ تمام طرف های ذیدخل در معضل افغانستان درین گفتگو ها شرکت ندارند. سوم؛ روی نقش طالبان که فعلاً همه طرف های خارجی درگیر معضله افغانستان با آنها رابطه تنگاتنگ استراتژیک نظامی و اطلاعاتی دارند تا هنوز مشخص نشده است. چهارم؛ هنوزمعلوم نسیت که آیا داعش بعنوان یک تهدید فوری برای روسیه و ایران و گویا که احتمالاً حامیان قدرتمندی هم دارد، درین نقشه راه شامل خواهد شد یا خیر.

بالاخره؛ آنچه از دل این گفته ها میتوان بیرون آورد این است که این جنگ و صلح در چهل سال گذشته متعلق به مردم افغانستان نبوده و نیست؛ یک جنگ نیابتی بوده که به حمایت قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای از مردم افغانستان جان، مال و عزت گرفته است. پس هر وقت این قدرت های بزرگ و کشورهای منطقه بتوانند در مورد نظم امنیت جهانی با همدیگر به توافق برسند، مردم صلح دوست افغانستان بدون هر گونه مداخله در امورش آسانتر و بهتر میتواند به صلح دست یابد.  در غیر آن مردم عادی افغانستان به هیچ کشور خارجی، نهاد، و طرح صلحی که خود شان صاحب امتیاز آن نباشند، دیگر باور ندارند.

يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

Visits: 1

این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

معرفی نویسنده

author avatar

محمد داود سند لیسانس ادبیات خود را در سال ۱۹۸۲ میلادى از پوهنتون کابل، سند فوق لیسانس علوم سیاسی در سال ۲۰۱۱ میلادى و سند ماسترى روابط بین الملل را در در سال ۲۰۱٤ میلادى از پوهنتون کارلیتون کانادا بدست اورده است و تخصص در امور مهاجرت را در سال ٢٠٠٠ میلادى در پوهنتون انگلستان انجام داده است. وى در سال هاى ۱۹۸۷ ـ ۱۹۹۷ بحيث استاد در انستیتوت پیداگوژی و پوهنتون هرات و در سال هاى ۱۹۹۷ـ ۲۰۰۶ بحيث کارمند بین المللی فیدراسیون صلیب سرخ در اسیای میانه و اندونیزیا وظيفه انجام داده است.

ايميل:[email protected]

تماس با ما

ارسال گزارش

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

اپلیکیشن موبایل پژواک

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر