زبان

آیا حساب کاربری در سایت پژواک ندارید؟

برای اشتراک اینجا کلیک کنید.

از همان آوانی که پا کستان به اساس ایدیولوژی مذهبی تشکیل گردید، تلاش کرد تا از افراطیت مذهبی و تروریزم منحیث یک وسیله در جنب دیگر نیروهای نظامی خویش بنابر دلیل حفظ نظریۀ وجودی‌اش استفاده کند.

با تجاوز اتحاد شوروی وقت بر افغانستان و زمامداری جنرال ضیاالحق، این زمینه برای پاکستان بیشتر مساعد گردید تا از ترویج افراطیت برعلاوۀ مهار نمودن هندوستان منحیث همسایه در منازعۀ کشمیر، جهت هژمونی توسعه‌طلبانۀ خویش نیز استفاده نماید، و این درست زمانی بود که پاکستان از راهبرد (3A) (Allah, Army & America) استفادۀ اعظمی را روی دست گرفت. با کمک‌های امریکا به بهانۀ تسلیح و تجهیز مجاهدین افغانستان، اردوی خویش را تجهیز کرد و در ضمن، هزاران مدرسۀ دینی را تحت نام سربازگیری و به بهانۀ تعلیم و تربیه جهت تقویۀ جهاد افغانستان اساس نهاد. به اساس آمار رسمی دولتی پاکستان (پالیسی امنیت داخلی پاکستان ۲۰۱۴-۲۰۱۸) همین اکنون به تعداد بیشتر از۱۵۰۰۰۰ مدرسۀ دینی که بیشتر آن تحت نام اسلام مشغول تدریس افراطیت و ترویج خشونت می‌باشند، در آن کشور فعالیت دارند، که صرف در حدود ۲۵۰۰۰ آن نزد حکومت پاکستان ثبت گردیده و طبق همین سند، به تعداد ۵۱ گروه تروریستی در آن کشور فعال هستند و از مدارس متذکره سربازگیری می‌کنند.

 پس از واقعۀ یازده‌هم سپتمبر ۲۰۰۱ و دخیل شدن مستقیم کشورهای مقتدر جهان در قضایای افغانستان و ماحول آن، درک جامعۀ جهانی مبنی بر این‌که نظامیان و ادارات استخباراتی پاکستان جهت نیل به اهداف استراتيژیک خویش از تروریزم و افراطیت به حیث وسیله کار میگیرند قوت یافت؛ علی‌الخصوص کشته شدن اسامه بن لادن در نزدیکی یکی از اکادمی‌های نظامی پاکستان، این شک را به یقین مبدل کرد.

شبکۀ حقانی یکی از شبکه‌های تروریستی است که در دورۀ جهاد افغانستان مورد توجه نظامیان پاکستان قرار گرفت و به مرور زمان منحیث بازوی توانای استخبارات نظامی آن کشور(همچون لشکر طیبه که در مقابل هند ازآن استفاده می‌کنند)، از آن در رشد و تقویه شبکۀ القاعده و شعله‌ور ساختن جنگ و ترور در افغانستان علیه نیروهای بین‌المللی، حکومت و مردم افغانستان کار گرفته شد؛ اما این بدان معنا نیست که امریکا و شرکای بین‌المللی‌اش از این بازی پاکستان آگاه نبودند و یا هم اینکه تازه آگاه گردیده‌اند.

بر علاوه چندین بار نظامیان پاکستانی به مقامات امریکایی وعدۀ سرکوب شبکه‌های تروریستی را  طی سال‌های متمادی داده بودند، امیدواری امریکا این بود که در جریان عملیات «ضرب غضب» شبکه حقانی  و تروریستان خارجی نیز در وزیرستان شمالی سرکوب گردند؛ اما نظامیان پاکستان عملیات «ضرب غضب» را درست شش روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان درحالیکه نیروهای امنیتی افغانستان مصروف تأمین امنیت طولانی‌‌ترین انتخابات بودند، به‌طور یک‌جانبه و بدون هماهنگی با دولت افغانستان آغاز کردند و با استفاده از این موقع ‌تعداد زیادی ازتروریستان به شمول تروریستان خارجی را به داخل افغانستان راه دادند؛ حتا چندین ماه قبل از آغاز عملیات «ضرب غضب» راه‌های عمدۀ تردد تروریستان بین پاکستان و افغانستان که به اساس فشارهای ایالات متحده امریکا همچون کوتل شاه سلیم/توپخانه و راه‌های مشرف به پکتیکا، ننگرهار، کنر و نورستان بسته شده بودند، را دوباره باز نمودند و زمینه را جهت فرار و رخنۀ تروریستان خارجی به ولایات شمال و شمالشرق، شرق و جنو شرق مساعد ساختند.  افزون بر آن بعد از اجرای مرحله دوم عملیات «ضرب غضب»  پاکستان در دره شوال یکتعداد افراد القاعده را نیز تحت پوشش دیگر گروپ های تروریستی و طالبان در ولایات پکتیکا، زابل، قندهار و هلمند جابجا کردند. (بالای بعضی از این کمپ های القاعده در داخل افغانستان، عملیاتهای مشترک قوت های امریکا و افغانستان صورت گرفت و اسناد مهمی که دال بر دوباره فعال شدن القاعده در این منطقه بود به دست آمد)، که بدون شک حضور و فعال شدن دوباره القاعده با عث تشویش ایالات متحده امریکا گردید.

در ضمن نه تنها اینکه ازدید پاکستان، تروریستان خوب (شبکه حقانی)  در نتیجه عملیات «ضرب غضب»  سرکوب نگردیدند، بلکه نظامیان پاکستان قبل از آغاز عملیات جنگجویان، فامیل ها، اسلحه و تجهیزات این شبکه را نیز به جاهای امن انتقال دادند. بدون شک استخبارات امریکا و افغانستان، از این تحرکات به خوبی واقف بودند و از آن نظارت می‌کردند. بر علاوه جمع‌آوری اطلاعات از منابع انسانی و منابع تخنیکی، از طرق دیگر نیز اطلاعات موثق جمع آوری می‌گردید.  به‌طور نمونه اینک در این‌جا صرف چند سند انکارناپذیراز دخالت پاکستان راکه دال بر پشتیبانی واضح «ISI» و استخبارات نظامی پاکستان از شبکه حقانی و فراهم‌ آوری محلات اخفا، تجهیز و تمویل این گروه و شبکه‌های تروریستی دیگرمی‌باشد، را جهت روشن شدن اذهان هموطنان عزیزم در میان می‌گذارم. قابل یادآوری است‌که به صدها سند مختلف از مداخلات آشکار پاکستان و پشتیبانی آن‌ها از تروریزم در آرشیف امنیت ملی موجود میباشد.

سند (۱): اسامی انعام ربانی یکی از مسولین دفتر MI-422پشاور، طی نامه رسمی عنوانی دگروال شمیم خالد مسول دفترمرکزی MI-22 واقع راولپندی، از انتقال فرماندهان شبکه حقانی به میرانشاه وزیرستان شمالی بعد از عملیات ضرب غضب خبر داده است:  به تاسی از هدایت مورخ 18.03.2015 دفتر مرکزی MI  که ذریعه وسیله ارتباطی Hotline & Passcom   به دفتر MI-422 اشعار گردیده بود، دفتر متذکره کارمندان ذیربط خویش را وظیفه داده تا اسامیان عطا محمد و حافظ لقمان الله فرماندهان گروپ مولوی زرمحمد یکتن از اعضای شبکه حقانی را به کمپ نظامی واقع منطقه دته خیل میرانشاه وزیرستان شمالی انتقال دهند. دو فرمانده فوق‌الذکر، تحت پوشش یونیفورم پولیس سرحدی، ذریعه وسایط اردو به کمپ مورد نظر انتقال داده شده‌اند، در زمینه به‌ منظور حصول اطلاعات بیشتر، از دفتر مرکزی خواسته شده تا از مسول دفتر MI-7thواقع میرانشاه معلومات مطالبه نمایند. (ختم ترجمه سند ۱)

سند (۲): دفتر مرکزی « CTC» واقع اسلام آباد طی مکتوب رسمی مورخ 16/03/2015 خویش به دفتر «CTC» واقع نوشهره هدایت داده است تا پیرامون وضعیت تمام پرسونل و فرماندهان شبکه حقانی که فعلاً در ضلع نوشهره، مردان و صوابی اسکان گزین می‌باشند، به دفتر مرکزی گزارش  ارایه نمایند و مطابق به روحیۀ امریه در سطح اضلاع وضعیت آن گروپ، آدرس فعلی، شماره‌های تيلیفون و سایر موضوعات مرتبط به آن‌ها را تحت نظارت قرار دهند.

در متن مکتوب تصریح گردیده که دفتر مرکزی «ISI» به ادارات 945  و 935 هدایت داده است تا تمامی افراد و جنگجویان حقانی را به میرانشاه، توچی و میرعلی تحت پوشش انتقال سربازان ارتش اعزام نمایند.

قابل تذکر است که هدف از این کار سازمان استخباراتی «ISI»، حفظ مصونیت افراد شبکه حقانی خوانده شده است؛ چون گزارشات اخیر آن سازمان، زنگ خطری به آن‌ها بوده و حیات پرسونل شبکه حقانی را دچار تهدید نشان می‌داد.

در زمینه اداره مرکزی «ISI»، به دفتر نوشهره هدایت داده است که بخش ذیربط خود را موظف سازد تا تدابیر امنیتی فامیل‌های افراد شبکه حقانی را الی انتقال شان به وزیرستان شمالی مستحکم سازند و در خصوص وضعیت آن‌ها در مناطق مذکور در ولسوالی‌های مزبور، طی چهار مرحله الی تاریخ 23 اپریل  2015به دگروال غلام عباس مسوول دفتر « CTC» اسلام آباد گزارش ارایه بدارند.(ختم ترجمه سند۲)

سند (۳): طی مکتوب رسمی دفتر مرکزی «MI» (استخبارات نظامی) واقع اسلام آباد به دفتر «اMI-422» واقع صوبه سرحد هدایت داده بود تا رهبری دفتر متذکره، با دو تن از سران طالبان که از همکاری فعال با آن‌ها بر خوردار می‌باشند هریک: حافظ گلبهادر و مولوی حمدالله ملاقات مستقیم را سازماندهی و سعی گردد تا جهت اقامت آن‌ها و افراد مربوط شان در مناطق حیات آباد و تهکال پشاور که از اثر عملیات راه اندازی شده ارتش پاکستان موسوم به ضرب غضب در میرانشاه وزیرستان شمالی به پشاور متواری گردیده اند، منازل رهایشی تدارک و به کرایه گرفته شود؛ در ضمن جهت تأمین امنیت فزیکی و گشت و گذار شان افراد مسلح و وسایط مخصوص نیز در اختیار شان قرار داده شود. بالاثر رهبری اداره « MI-422 » با قوماندانان فوق الذکر در مقر اداره متذکره، ملاقات مستقیم انجام داده که در این ملاقات روی مسایل بودوباش و تأمین امنیت قوماندانان مذبور، صحبت‌های لازم انجام یافته است که در اخیر، از جانب رهبری اداره به حافظ گلبهادر و مولوی حمدالله وعده سپرده شد که به زودترین فرصت، امکانات و تسهیلات لازم فراهم خواهد شد و همچنان به همین قوماندان اطمینان دادند که سعی خواهند کرد تا اهدافی را که نهاد متذکره در افغانستان دنبال می‌کند، با استفاده از امکانات دست داشتۀ شان در تشریک مساعی با همدیگر سازماندهی و انجام دهند.  (ختم ترجمه سند ۳)

نظامیان پاکستان عملیات«ضرب غضب» در وزیرستان شمالی را صرف علیه گروه‌‌هایی راه اندازی کردند که با حکومت پاکستان دشمنی داشتند. این در حالی است که برای ایالات متحدۀ امریکا وعده داده شده بود که گروه حقانی نیز مورد هدف قرار خواهد گرفت.

نظامیان پاکستان در تمام محافل داخلی و بین‌المللی شان، از این عملیات منحیث دست‌آورد و جدیت شان در جنگ با تروریزم یاد میکنند؛ اما هیچ‌وقت نتوانستند تا به جانب امریکا و یا هم به جانب افغانستان حتا یک سندی که دال بر از بین بردن افراد و قوماندانان مربوط به شبکه حقانی باشد ارایه نمایند. که این امر به شدت سبب خشم بیشتر مردم افغانستان و محافلی در ایالات متحدۀ امریکا را بر انگیخت.

با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی، رهبری حکومت وحدت ملی، به طور بسیار خوش‌بینانه به امید این‌که خواهند توانست باب جدیدی را در روابط با پاکستان باز نمایند، با این کشور وارد گفتگو شدند. رییس جمهور افغانستان در ماه نومبر ۲۰۱۴ طی اولین سفرخارجی‌اش، به پاکستان رفت و دیدار‌هایی با مقامات پاکستانی انجام داد که مهمترین آن، ملاقات رییس جمهور افغانستان با راحیل شریف لوی درستیز پاکستان در پشت درهای بسته در دفتر وی بود. در این ملاقات وعدۀ همکاری‌های جدی از هر دو جانب داده شد. که این رفت و آمدها و ملاقات‌های سران و مشاوران حکومت وحدت ملی با سران نظامی پاکستان و رهبران «ISI» در پشت درهای بسته، تا ماه‌های اخیر دوام داشت و به عوض اهمیت دادن به اسناد استخباراتی، ادارات دولت افغانستان بیشتر به حیله و مکر نظامیان پاکستان ارزش قایل شدند و متاسفانه حکومت وحدت ملی به طور یک‌طرفه در چندین مورد امتیازات غیر قابل باور، حتا در بسیاری موارد خلاف منافع ملی را در نتیجۀ این مجالس غیرشفاف به جانب نظامیان پاکستان اهدا کرد؛ بدون این‌که هیچ‌گونه امتیازی را از جانب پاکستان برای افغانستان به دست بیاورد.

متعاقب  سفر متذکره، راحیل شریف به ایالات متحده امریکا سفر کرد و در آنجا وعده‌های داده شده از جانب وی و رییس جمهور افغانستان را – جهت کاستن نا رضایتی سران ایالات متحدۀ امریکا که ناشی از عدم صداقت پاکستان در عملیات «ضرب غضب» و هدف قرار ندادن شبکه تروریستی حقانی بود-با مقامات امریکایی درمیان گذاشت و طی این سفر هفت روزه‌اش یکبار دیگر برعلاوه وعدۀ اتخاذ اقدامات جدی علیه شبکه‌های تروریستی که در نا امن ساختن و بی‌ثباتی افغانستان دخیل هستند، وعده‌های دیگری همچون آوردن طالبان به میز مذاکره  و ایجاد روابط بهتر با حکومت جدید افغانستان را متعهد گردید. در مقابل امریکا جهت کاستن فشارهای داخلی بالای حکومت پاکستان، وعدۀ کاهش حملات طیاره‌های بی پیلوت در مناطق قبایلی  و تشدید حملات بالای تحریک طالبان پاکستانی که در ماورای خط  دیورند جابجا شده بودند را بعد از اخذ موافقه سران حکومت وحدت ملی داده، و در ضمن امریکا جهت ترغیب طالبان به میز مذاکره اعلان کرد که طالبان پس از این برای ایالات متحده امریکا تهدید جدی محسوب نمی‌گردند و از طرف نیروهای ائتلاف، به‌طور یک‌جانبه مورد حمله قرار نخواهند گرفت.  همچنان نقش هندوستان در افغانستان کاهش داده خواهد شد، که مبتنی بر این همه، بارک اوباما اعلان کرد که جنگ افغانستان را به‌طور مسوولانه پایان خواهد داد.

اما از سال ۲۰۱۴  تا به حال، نه تنها این‌که نظامیان پاکستان در سیاست دوگانۀ شان در قبال افغانستان تغییری نیاوردند، بلکه در بسیاری موارد مداخلات شان شکل علنی را به خود اختیار نمود و بعد از افشای مرگ ملا عمر در پاکستان، جهت در اختیار گرفتن کامل قضیه افغانستان، برای اولین بار به‌طور واضح قبول کردند که طالبان افغانستان درخاک پاکستان حضور دارند و تحت کنترول آن‌ها میباشند.  رییس جمهور افغانستان هم اعلان کرد که ما اول باید با پاکستان صلح  کنیم. وی حتا اضافه نمود که افغانستان و پاکستان هر دو قربانی تروریزم هستند. همچنان در مونیخ جرمنی آقای رییس جمهور، اظهاراتی داشت که گویا مرکز تروریزم بین‌المللی افغانستان است. درحالیکه افغانستان نه تنها مرکز تروریزم نیست که قربانی اصلی آن می‌باشد. پاکستان کماکان مثل گذشته به سیاست‌های دوگانۀ خود، در سه عرصه با استفاده از فرصت‌های پیش آمده به طور جدی ادامه داده است:

الف: تشدید تسلیح و تجهیز طالبان و تروریستان، جهت توسعۀ جنگ و تصرف مناطق بیشتر و کشاندن نیروهای امنیتی افغانستان به جنگ فرسایشی.

ب: ایجاد و تشدید اختلافات میان اقوام افغانستان از طرق و شیوه‌های مختلف توسط عمال شان.

ج: ایجاد فضای بی‌اعتمادی در میان سیاسیون افغانستان و تلاش جهت رخنه در ادارات کشور با استفاده از این فضای بی‌اعتمادی.

 در این جا چند سند دیگر که دست داشتن نظامیان پاکستان را در حمایت تروریزم  در افغانستان نشان می‌دهد، با خوانندگان در میان می‌گذارم.

سند (۴):  در این سند، در مورد حمله اى که در زمان حکومت قبلی بالای میدان نظامی کابل صورت گرفت، بحث صورت گرفته است.

در ماه جولای 2014مکتوب رسمی از دفتر مرکزی استخبارات نظامی پاکستان واقع اسلام آباد، به دفتر «MI-422» واقع صوبه خیبر پشتونخواه فرستاده شده و در آن تذکر به عمل آمده است تا  از افرادی که در قسمت سازماندهی و انجام موفقانۀ برنامه طرح ریزی شدۀ حمله بالای میدان هوایی کابل شایستگی نشان داده‌اند،  ابراز سپاس و امتنان نموده و در ضمن جهت تشویق شان، مبلغ دومیلیون و پنجصد هزار کلدار پاکستانی برای فی نفر هریک حاجی خلیل حقانی، حاجی حکیم ولسوال، قاری ظاهر شاه و مولوی حکیم تادیه گردد و برای هر یک از فامیل‌ها و بازماند‌گان کسانی‌که در حمله بالای میدان هوایی کابل دخیل بوده‌اند، مبلغ یک میلیون و پنجصد هزار کلدار پاکستانی کمک صورت گیرد.

در ضمن، با نامبرده‌ها روی چگونگی پلان و اجرای دقیق برنامه حمله بالای وزارت قبایل واقع کابل، توسط شبکه حقانی بحث صورت گیرد و در رابطه از اجراآت تان الی ساعت ۳:۰۰ بعد از ظهر مورخ 23جولای به این اداره گزارش خویش را ارایه دارید.

سند (۵): دفتر « ISI 945» واقع خیبر پشتونخواه، طی یادداشت رسمی مورخ6   اپریل  2015خویش عنوانی اداره مرکزی واحد مذبور واقع اسلام آباد چنین نگاشته است: مسولین ریاست 945 در ملاقاتی که به تاریخ 5 اپریل 2015 با اسامی توریالی مسوول شبکه و همکاران وی انجام داده است، به آن‌ها وظیفه سپرده‌اند تا رهبران اهل تشیع افغانستان را در زون‌های هرات، کابل و فراه اختطاف و یا از بین ببرند. و در ضمن مبلغ دو میلیون کلدار پاکستانی را نیز در این جلسه پرداخته اند. همچنان تصریح شده است که بخش ذیربط ادارۀ 945 مقدار سلاح و مهمات مطالبه شدۀ شبکه توریالی را از « COD » اکوره ختک، تدارک و به تاریخ متذکره برای شان سپرده شد. علاوه بر آن دراین یادداشت تذکر یافته است که به تعداد ۲۳ تن از افراد گروپ توریالی که مصروف فراگیری فنون نظامی در چرات بودند، دوره آموزشی شان را به اتمام رسانیده‌اند.   

سند (۶): دفتر مرکزی سازمان «ISI» واقع شهر کویته، طی یاداشت مستعجل عنوانی اداره مرکزی «IW» واقع اسلام آباد و دفتر 945 واقع راولپندی، نتیجۀ بازدید شماری از افسران دفتر متذکره را  از شورای کویتۀ طالبان قرار شرح ذیل گزارش ارایه نموده است:

اعضای شورای کویته طالبان، نشستی را در خصوص روند مذاکرات صلح با دولت افغانستان به اشتراک قوماندان کلیدی آن شورا تدویر نموده، پیرامون پیشنهادات و پالیسی‌های دو جانبه دفتر متذکره که قبلاً به آن‌ها ارایه گردیده بود،  بحث به عمل آورده‌اند. ضمناً افسران دفتر متذکره رهنمایی‌ها و هدایات لازم را به اعضای شورای کویته در رابطه به پروسۀ مذاکرات در صورتی‌که برگزار گردد، تفهیم نموده است. قابل ذکر است در متن یادداشت خاطر نشان گردیده که بورد مشورتی مشمول ادارات (945, CID) تمامی پیش شرط‌هایی را که از جانب دفتر مرکزی اسلام آباد در ارتباط به گفتگوهای صلح با دولت افغانستان برای شان سپرده شده بود،  به دفتر «آی اس ی» واقع کویته گسیل نموده، که پس از تصمیم گیری اعضای شورا، مبنی بر ترتیب آجندای مشترک از برنامه‌های طرفین نتیجه دوباره گزارش داده خواهد شد.

در نتیجه؛ اسناد فوق نشان دهندۀ آن است که دولت پاکستان، بزرگترین حامی تروریزم در جهان بوده و به شکل تنظیم شده، هماهنگ و استراتیژیک، از تروریزم بین المللی حمایت میکند. پاکستان به شکل رسمی از تروریزم جهت رسیدن به اهداف خویش در منطقه و جهان استفاده مینماید.

ازجانب دیگر، برای اولین بار دوست استراتیژیک پاکستان جمهوری خلق چین، بعد از آغاز همکاری‌های استخباراتی با حکومت وقت افغانستان در اواخر سال ۲۰۱۳ و ارایه اسناد انکارناپذیراستخباراتی از جانب افغانستان مبنی بر دخالت مستقیم حلقات استخبارات نظامی پاکستان در فراهم سازی پناه‌گاهای امن، تجهیز و حمایه از تحریک اسلامی ترکستان شرقی، حداقل کشور چین را به این امر متیقن ساخت، تا تحلیل وضعیت افغانستان را از دیدگاه سازمان استخباراتی پاکستان کم اهمیت پنداشته و مستقیماً با حکومت افغانستان داخل مراوده گردد. در ضمن از جانب چین خواسته شد که به دلیل عدم صداقت پاکستان در قبال افغانستان و تحریک اسلامی ترکستان شرقی، در برابر پاکستان سیاست روشنتری را اتخاذ نموده و در قضایای افغانستان بیشتر فعال گردند.

در پهلوی آن، کاهش تنش‌های امریکا و ایران و دریافت تعریف‌های همسو از منافع این دو کشور در منطقه، دیپلماسی نرم و حوصله‌مند اقتصادی و سیاسی هندوستان و توسعۀ روابط هندوستان با ایران، زمینه را مساعد ساخت تا اهمیت پاکستان تا حدی برای بازیگران جدی در منطقه کاهش یابد.

با در نظر داشت آنچه که گفته آمدیم و موقف گیری‌های اخیر رییس جمهور و دولت امریکا در قبال پاکستان در هفته‌های اخیر، به این نتیجه می‌رسیم که کشورهای غربی و در راس ایالات متحدۀ امریکا، در مدت چندین سال گذشته تلاش کردند تا پاکستان را از طرق مختلف به این متقاعد سازند که با سیاست های دوگانه نمی‌تواند در امر مبارزه با تروریزم، برای همیشه اهمیت خود را در تعاملات بین‌المللی و منطقه‌یی حفظ  و  منافع ملی خود را در سایۀ حمایت از تروریزم و افراط‌گرایی تعریف نماید. 

تمام موارد فوق‌الذکر دست به دست هم داده، حد اقل برای فعلاً و به ظاهر چنین  برداشت می‌گردد که روابط امریکا با پاکستان شدیدا آسیب دیده است. 

با وجود اینکه مردم افغانستان میخواهند تا با کشورهای همسایه، روابط نیک مبتنی بر احترام متقابل به حاکمیت و تمامیت ارضی داشته باشند؛ اما با در نظرداشت رویکردهای مداخله گرانه چندین دهه حکومتهای پاکستان در افغانستان، نیل به چنین آرزو، در کوتاه مدت برآورده شدنی نیست. بنابراین نظام، سیاسیون و مردم افغانستان باید حد اکثر استفاده را به نفع کشور، از وضعیت پیش آمده در عرصه‌های مختلف بکنند.

پیشنهادات:

  • حکومت افغانستان درپرتو درس های آموخته شده در ۳۰ سال گذشته؛ یک پالیسی منفعت محور،  واضح و قابل عمل را تدوین و در پالیسی خارجی با پاکستان عملی نماید.
  • از شهروندان عزیز افغانستان خواهشمند هستم که یکصدا و یکپارچه با حوصله و تدبير متحد شوند.
  • از جوانان عزیز کشورم میخواهم که دوست و دشمن را بشناسید، برادران هموطن ما دشمن ما نیستند؛ دشمن ما در بیرن از افغانستان است.  از منافع و مردم خویش دفاع نمایيد، با دیگر برادران و خواهران تان یاور و همکار شوید و به دشمن اجازه ندهید که شما را به نام زبان، قوم و مذهب جدا نماید.
  • درحالیکه حمایت اخیر رییس جمهورغنی از نیروهای امنیتی و دفاعی کشور را قابل تمجید میدانم؛ اما در ضمن تعریف مشخص از دوست و دشمن در سطوح مختلف صورت گیرد و در زمینه راهکار مشخص و عملی ترتیب شود تا در روشنی آن، نیروهای دفاعی و امنیتی کشور عمل نمایند.

یادداشت: قابل یاد دهانی میدانم که نشر این اسناد، هیچگونه خطری به هستی و زندگی کارمندان امنیت و روابط (منابع) امنیت ملی متوجه نمیسازد. نشر این اسناد را به نفع منافع منافع ملی کشورم میدانم. این اسناد در زمان آن، با رهبری حکومت افغانستان شریک گردیده است.

يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

Visits: 6

این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

معرفی نویسنده

تماس با ما

ارسال گزارش

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

اپلیکیشن موبایل پژواک

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر