Language

Don't you have an account with Pajhwok Afghan News?

Click here to subscribe.

جنگ ترمینولوژی ها یا اصطلاحات؛ یکی از ابعاد و عناصر جنگ و تهاجم  فکری در عصر حاضر است. جنگ و تهاجم فکری؛ مانند جنگ و تهاجم  نظامی، روانی، اقتصادی و فرهنگی، یک واقعیت غیرقابل انکار می باشد که در باره آن کتاب ها و مقالات بی شمار به زبانهای مختلف نوشته شده است.

اصطلاحات و ترمینولوژی هایی چون بنیادگرایی، افراطیت، تروریزم، اسلام سیاسی و واژه های دیگری ازین قبیل، همه فرآورده و تولید دوایر بخصوصی در غرب اند، که برای اهداف مشخص در روند مقابله با اسلام و مسلمانان به کار گرفته می شوند. بسیاری ازین اصطلاحات، تعریف دقیق و روشن علمی ندارند؛ تا جایگاه و حد و مرز قانونی و سیاسی آنها را مشخص بسازد. همچنان برخی ازین اصطلاحات، فاقد مدلول دقیق علمی است که برای خدمت به اهداف تبلیغاتی در سیاق جنگ فکری علیه اسلام و مسلمانان، از آنها استفاده و یا بهتر بگویم سوء استفاده می شود.
مصطلح “اسلام سیاسی ” یکی از همین ترمینولوژی های ساخته و پرداخته بعض دوایر استشراقی در غرب است که با انتشار کتاب “شکست اسلام سیاسی” نوشته  اولیور رای مستشرق فرانسوی در دهه هشتاد قرن بیستم شهرت یافت.
در اکثر موارد، مراد از اصطلاح اسلام سیاسی در نزد ایجاد کنندگان و مروجین آن، حرکت بیداری اسلامی و آن عده جریانهای اسلامی است که با فهم شامل و فراگیر از اسلام، برای تغییر تمدنی و ایجاد و اصلاح نظام سیاسی در کشورهای اسلامی بر مبنای احکام و آموزه های اسلامی کار و مبارزه می کنند.
حرکت هايی چون اخوان المسلمین، جماعت اسلامی در شبه قاره هند، حزب التحریر و احزاب و سازمان های دیگری ازین قبیل، مصداق های  اصطلاح اسلام سیاسی به شمار می روند.
ایجاد کنندگان “اصطلاح اسلام سیاسی”  با به کارگیری  و ترویج آن می خواهند بگویند که جریانها  و حرکت های اسلام گرا، دین اسلام را سیاسی ساخته اند و از نظام سیاسی در دین اسلام و حکومت اسلامی سخن می گویند؛ ورنه فکر سیاسی، سیاست، حکومت و نظام سیاسی در اسلام وجود ندارد !
به تعبیر دیگر، مستشرقینی که این اصطلاح را اختراع کرده اند و کسانی که آگاهانه آن را به کار می برند،  می خواهند چنین وانمود کنند که گویا اصلا سیاستی در دین اسلام وجود ندارد و اسلام را با حکومت و نظام سیاسی کاری نیست و این مفکرین و جریانهای اسلامگرا هستند که دین اسلام را سیاسی ساخته و از وجود سیاست و حکومت و احکام و ارزش های سیاسی در دین اسلام سخن می گویند و از اسلام برای رسیدن به اهداف و مقاصد سیاسی استفاده می کنند!
کسی که از اسلام آگاهی دارد و با بديهیات قرآن کریم، سنت نبوی و تاریخ اسلام آشنا است خوب می داند که  اصطلاح “اسلام سیاسی”  از نظر علمی غیر دقیق و بی بنیاد است؛ زیرا چیزی در دین اسلام و فرهنگ دینی اسلام و مسلمانان به نام “اسلام سیاسی” وجود ندارد. بدون شک سیاست مانند عقاید، عبادات، اخلاق و معاملات، یک بخش و جزء مهم و جدا ناپذیر احکام، آموزه ها و ارزش های دین اسلام است و نه همه و کل اسلام؛ اما تجزیه دین اسلام بنابر احکام و آموزه ها و ارزش های آن، یک بدعت مرذوله است که در تاریخ اسلام و میراث فکری و فرهنگی مسلمانان سابقه و پیشینه ندارد.
به این معنی که چیزی به نام اسلام اعتقادی، اسلام فقهی، اسلام روحی، اسلام اخلاقی و اسلام سیاسی در قرآنکریم، سنت نبوی، اقوال صحابه و تابعین و تراث فقهی و فکری وجود ندارد؛ زیرا اسلام تجزیه پذیر نیست و به حیث نظام و قانون خداوند برای انسان همه شؤون و امور زندگی انسان اعم از فردی و اجتماعی را در بر می گیرد.
اگر قرار باشد، بدعت استشراقی”اسلام سیاسی”  در مورد اسلام پذیرفته شود، باید تجزیه اسلام به اسلام های بیشمار چون اسلام فقهی، اسلام اعتقادی، اسلام روحی، اسلام اجتماعی، اسلامی اقتصادی، اسلام‌ فکری، اسلام جهادی و ده ها اسلام دیگر ازین قبیل را قبول کنیم؛ در حالیکه این تجزیه از اساس و بنیاد نادرست و مردود بوده و از یک دید، مصداق آیه کریمۀ “أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض…” است و هیچ عالم و مسلمان آگاه و ملتزم به اسلام آن را پذیرفته نمی تواند.
سوء  فهم و یا سوء استفاده کسی و یا گروهی از اسلام در بعد و عرصه يی چون عقیده، فقه، جهاد و سیاست نمی تواند سبب نفی و انکار وجود  این عناصر در دین اسلام و یا تجزیۀ آن شود؛ زیرا اسلام به معنای دین و یا منظومۀ مترابط و به هم پیوسته و هماهنگ عقاید، عبادات، احکام، ارزش ها و آموزه های ثابت در قرآن و سنت یک چیز است و تطبیق و ممارست این احکام و آموزه چیز دیگر، و سوء تطبیق آنها و انحراف از آنها چیز دیگر، که نباید به حساب خود اسلام گذاشته شود.
بطور مثال  و نمونه، عملکرد نادرست فلان شخص و گروه در مجال و عرصۀ سیاست، هرگز فراهم کننده این مجوز نیست که کسی بیاید و اصل احکام و نظام سیاسی در اسلام و مبارزه برای اصلاح نظام و حکومت با اصول و رویکرد اسلامی را زیر سوال ببرد.
به تعبیر دیگر، شکست و عمل نادرست فلان شخص و جریان و یا حزب اسلامگرا در عرصه سیاست، قطعا توجیه کننده نفی وجود سیاست در دین اسلام و شکست و ناکارآیی اصول، احکام و ارزش های سیاسی در اسلام نیست و همانگونه که تشخیص نادرست و عمل اشتباه آمیز یک طبیب و انجنیر را نمی توان به پای علم طب و انجنیری نوشت و آن را شکست طبابت و هندسه خواند؛ نمی توان انحراف، شکست و عملکرد اشخاص و احزاب در عرصۀ سیاست را شکست خود اسلام و نظام سیاسی آن تعبیر کرد.
بطور خلاصه باید گفت که اصطلاح “اسلام سیاسی”  که بسیار محیلانه و مغرضانه در سیاق جنگ فکری و تهاجم اصطلاحات ایجاد شده است، برای چند هدف مورد استفاده قرار می گیرد:

۱- تجزیه کردن دین اسلام به هدف تحریف و بی محتوا ساختن آن در سیاق و روند کوشش برای سکولارسازی جوامع مسلمان.
۲- بی اعتبار ساختن حرکت های اسلامی و جریان های بیداری اسلامی که به کار سیاسی توجه جدی دارند.
۳- به شک انداختن مسلمانان در باره مبارزه و جهاد سیاسی برای حاکمیت دین خداوند در زندگی اجتماعی مسلمانان.
۴- زمینه سازی برای تضعیف جهاد و مقاومت ملت های مسلمان در برابر هژمونی و سیطره استعمار.
۵-  معرفی نادرست و وارونه اسلام به جهانیان و تقویت جریان اسلاموفوبیا یا اسلام هراسی در غرب.
اصل دقت علمی ایجاب می کند تا در به کار بردن اصطلاحات احتیاط شده و به ریشه ها، تعریف، اهداف و  صحت علمی آنها توجه لازم صورت بگیرد.

يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

Visits: 246

این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

معرفی نویسنده

GET IN TOUCH

SUGGEST A STORY

Pajhwok is interested in your story suggestions. Please tell us your thoughts by clicking here.

PAJHWOK MOBILE APP

Download our mobile application to get the latest updates on your mobile phone. Read more