زبان

آیا حساب کاربری در سایت پژواک ندارید؟

برای اشتراک اینجا کلیک کنید.

“در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحدۀ امريکا، اولین مناظرۀ تلویزیونی میان دو کاندید برتر از احزاب جمهوریخواه و دموکرات بتاریخ ٢٦ ماه سپتامبر سال ٢٠١٦ میلادی، در دانشگاه هوفسترای شهر هیمپستید ایالت نیویارک برگزار گردید. قرار است دو مناظره جدی و مهم دیگر نیز میان خانم هیلاری کلينتون از حزب دموکرات و آقای دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه، بتاریخ ٩ و ١٩ ماه اکتوبر سال روان، به ترتیب در ایالت میزوری و نیوادای امريکا برگزار گردد. با این حال گفته میشود که فقط یک مناظره  تلویزیونی، میان نامزدان معاونت ریاست جمهوری امريکا آقای مایک پینس از حزب جمهوریخواه و آقای تیم کین از حزب دموکرات، بتاریخ ٤ ماه اکتوبر در دانشگاه لانگود ایالت ویرجینیا به راه انداخته میشود.”

درحالیکه امريکا وارد شانردهمین و طولانی ترین نبردش در افغانستان میگردد و هیچ نوع نقطه پایانی برای این جنگ درآنجا دیده نمیشود، دوکاندید برترانتخابات ریاست جمهوری امريکا نیزدرجریان اولین مناظره تاریخی شان، کدام علاقمندی خاصی به یگانه نبرد طولانی شان درافغانستان (که بعد از نبرد ویتنام طولانی ترین و پرهزینه ترین نبرد میباشد)،  و پلان های بعدی شان برای بهترشدن وضعیت درآن منطقه، نشان ندادند. این درحالیست که درافغانستان رهبران حکومت وحدت ملی برای اشتراک در کنفرانس بروکسل، آمادگی های خویش را از قبل گرفته اند. کنفرانس بروکسل، درست سه ماه بعد از نشست سران کشورهای عضوناتو که درماه جولای سال روان میلادی در شهر وارساو برگزارگردید، اتفاق می افتد. در آن نشست، رهبران جهان یکبار دیگر بر تعهدات خویش در راستای تضمین امنیت درازمدت و ثبات در افغانستان تاکید ورزیدند.

از سوی دیگر، رئیس جمهور غنی قبل از سفر به بروکسل، توافقنامه صلح را به نمایندگی از حکومت وحدت ملی با گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی به امضا رسانید. توقع میرود تا این تفاهمنامه، بتواند در روند صلح و ثبات درافغانستان و توافقات بعدی با جناح های مسلح درگیر کمک نماید.

حزب سبز و آزادیخواه امريکا

درایالات متحده امريکا برعلاوۀ حزب دموکرات و جمهوریخواه، دو حزب دیگر نیز نامزدان شانرا در انتخابات ریاست جمهوری این کشور نامزد کرده اند که متاسفانه هم رسانه ها و هم مردم، کمتر در رابطه به آنان حرف میزنند و به ندرت از این دو حزب، حرف هايی شنیده میشود. این احزاب شامل حزب “سبز” به ریاست خانم جیل ایلین شتاین که یک دوکتور، فعال مدنی و سیاست مدار میباشد و حزب “آزادیخواه” به رهبری آقای گری ایرل جانسن که یک تجار، نویسنده و سیاست مدار میباشد، میگردد. هر دو کاندید احزاب سبز و آزادیخواه، از قبل عدم تمایل شانرا در رابطه به جنگ علیه تروریزم در افغانستان ابراز کرده بودند. 

نامزد حزب سبز خانم جیل شتاین همواره مخالف جنگ درافغانستان بوده است و در ماه جنوری سال ٢٠١٢ میلادی وی نبرد عراق و افغانستان را یک نبرد غیرقانونی توصیف کرده بود. در ماه دیسامبر سال ٢٠١١ میلادی وی گفته بود که امريکا نباید درافغانستان حضورداشته باشد؛ زیرا جنگ درافغانستان راه حل نظامی ندارد و پیش ازاین، درماه سبتامبر سال ٢٠١٠ میلادی، موصوف جنگ عراق و افغانستان را یک بدبختی توصیف کرده و از حکومت اوباما خواسته بود تا به این جنگ خاتمه دهد. در همین اواخر یعنی درماه می سال ٢٠١٦ میلادی، موصوف گفته بود که دراین جنگ تا حال ٦ تریلیون دالر به مصرف رسیده و حدود یک میلیون تن جان خویش را از دست داده اند.

به همین ترتیب نامزد حزب آزادیخواه امريکا نیز در رابطه به جنگ در عراق و افغانستان، چندان خوشبین نبوده و درماه می سال ٢٠١١ میلادی، خواستارتوقف سریع مداخلات غیرمؤثر در امورافغانستان و عراق شده بود. درهمین حال درهمان ماه، موصوف گفته بود که هیچ نیازی به دادن جدول زمان بندی شده به افغان ها نیست؛ امريکا باید خروج عساکرش را ازآنجا فردا آغازکرده و تا چند ماه دیگر خاتمه دهد.  درماه می سال ٢٠١١ میلادی، به نقل از وی گفته شده است که جنگ افغانستان درابتدا موجه بوده است؛ اما نه برای یک مدت زمان طولانی یعنی ده سال! سپس در ماه آگست سال ٢٠١١ میلادی، موصوف کشورهای افغانستان، عراق، ایران و لیبیا را یک منطقه عاری از تهدیدات نظامی برای امريکا خوانده و یک سال بعد از آن یعنی در ماه آگست سال ٢٠١٢  میلادی، وی پروژۀ ملت سازی افغانستان را یک پروژۀ ناکام توصیف کرده و از دولت امريکا خواستار خروج هرچه زودتر نیروهای امريکایی از آنجا شده بود. 

بحث افغانستان و مناظرۀ کلنتون و ترامپ

درحالیکه سخن از دو نامزد برترانتخابات ریاست جمهوری امريکا زده میشود، توقع میرفت تا این دو نامزد، سخنانی در رابطه به حضور درازمدت شان درافغانستان که یکی از طولانی ترین ماموریت های امريکا بعد از جنگ ویتنام به حساب می آید داشته باشند، ولی متاسفانه فقط کاندید حزب دموکرات خانم هیلاری کلينتون، یک تماس بسیار کوتاه در رابطه به تعهد ناتو در برابر امريکا در نبرد مشترک شان علیه تروریزم در افغانستان داشت؛ مسئله ای که وی به نحوی از ناتو توصیف کرد؛ اما کدام حرف خاصی در رابطه به افغانستان و تعهد درازمدت شان در برابر نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان و حکومت وحدت ملی نداشت. حکومت وحدت ملی و مردم افغانستان، هنوز توقع دارند تا هردو کاندید در مناظرۀ بعدی شان که قرار است بتاریخ ٩ اکتوبرسال روان میلادی در ایالت میزوری امريکا برگزار گردد، بدون درنظرداشت اینکه چگونه وضعیت فعلی در افغانستان را ارزیابی و تحلیل مینمایند، باید حرف هايی در رابطه به افغانستان نیز داشته باشند؛ خصوصاً در شرایط فعلی که داعش حضور گسترده در نقاط مختلف کشور داشته بالاخص درشرق افغانستان؛ جاییکه این کشور مرز مشترک خویش را با پاکستان در ساحۀ تورخم میسازد. 

هیلاری کلنتون، همواره یکی از نامزدان دمکرات بوده که سعی کرده است تا از جنگ علیه تروریزم درافغانستان حمایت نماید. موصوف یکی از کسانی بود که در ماه اکتوبر سال ٢٠٠٣ میلادی به لایحه عملیات نظامی درعراق و افغانستان که ٨٦ ميلیارد دالر هزینه برداشت، رای مثبت داد و به تعقیب آن در ماه جنوری سال ٢٠٠٨ میلادی گفت که هرگز توجهش را از افغانستان دور نخواهد ساخت؛ و سپس در ماه جون سال ٢٠١٢ میلادی، کلينتون و رابرت گیتس وزیر دفاع پیشین ایالات متحده امريکا، یکی از برندگان اصلی تصمیم اعزام نیروهای اضافی به افغانستان در آن سال بودند. وی همواره حمایت خویش را از زنان افغان اعلام نموده است و در ماه جنوری سال ٢٠١٣ میلادی، وضعیت زنان افغان را خوب توصیف کرده گفت که ما باید مانع عقب گردی شده و نباید به عقب برگردیم. 

اما زمانیکه به صفحۀ انترنتی خانم کلينتون و در بخش امنیت ملی مراجعه مینمایید، شما فقط یک جملۀ واقعاً کوتاه را مشاهده مینمایيد، که آن عبارت از ” تعهد ما به افغانستان در راستای دموکراسی و امنیت” مى باشد. زمانیکه چهار ماه قبل، موصوف سخنرانی مهم و عمدۀ خویش را در رابطه به سیاست خارجی بیان نمود؛ جایی که باید نامی از افغانستان برده میشد، اصلاً یادی هم از افغانستان نکرد. مسائل دیگری را که وی در این اواخر بیان نموده است، چندان مهم نبوده و نتوانسته است به نحوی به دولت و مردم افغانستان نویدی بدهد. ” اگر ما چیزهايی از ١٥ سال نبرد مان در افغانستان و عراق آموخته باشیم، باید بگذاریم تا مردم و ملت ها خودشان جوامع خویش را امن بسازند. ما میتوانیم کمک نماییم و باید این کار را بکنیم؛ اما نمیتوانیم برای آنان جاگزین شویم.” این سخنان را در ماه نوامبر سال گذشته درشورای روابط خارجی بیان داشت، و از این گفته ها چنین برمی آید که افغان ها باید، به پای خود ايستاد شده و از امريکا توقع جاگزین شدن شان را در درازمدت نداشته باشند. 

ازسوی دیگر، کاندید سرشناس حزب جمهوریخواه آقای دونالد ترامپ، هیچگونه علاقمندی نه تنها برای بحث درمورد افغانستان نداشت، بلکه در رابطه به ناتو هم که نقش یکی از همپیمانان قوی ایالات متحده امريکا را در جنگ علیه تروریزم در منطقه ایفا مینماید، ابرازنظرخاص نکرد؛ حتی در مواردی خواستار محو این زمان نیز شده است. وی فقط به یک مورد اشاره کرد که دریکی ازبرنامه های مهم از وی سوال شده بود که در رابطه به ناتو، نظر دهد و پاسخ وی چنین بود که ناتو و ٢٨ متحد دیگر آن، سهم خویش را به خوبی ادا نمیکنند و درعین حال، وی از ناتو خواسته بود تا به ایالات متحدۀ امريکا به خاطر دفاع از این نهاد، برایش پول بپردازد و مهمتراز همه آقای ترامپ، خواستار از بین رفتن سازمان ناتو در کُل شده بود؛ زیرا به گفتۀ وی، این نهاد هیچ توجه به جنگ علیه تروریزم ندارد. این نامزد جمهوریخواه هیچ حرفی برای گفتن در مورد جنگ علیه تروریزم در افغانستان و قیمت هنگفتی را که مالیه دهندگان امريکایی و مردم افغانستان در ١٦ سال گذشته دارند میپردازند، نداشت؛ ولی در ماه اکتوبر سال ٢٠١٥ میلادی، وی جنگ افغانستان را یک نبرد بهم ریخته خوانده بود، و جالب اینکه خواستار حضورنیروهای امريکایی در آنجا نیز شده بود، و سپس درماه نوامبر سال ٢٠١٥ موصوف خروج نیروهای امريکایی از افغانستان را یک اشتباه محض خواند بود. 

قابل ذکراست که آقای ترامپ، در سال ٢٠١٣ در حساب تویترخویش چنین نگاشته بود: “بیایید تا از افغانستان خارج شویم. عساکرمان توسط افغان هايی که خودمان آموزش میدهیم و ميلیاردها دالر را صرف آن کشور میکنیم کشته میشوند؛ این بی معنی است! امريکا را دوباره بسازید.” درجریان مبارزات ابتدایی انتخابات وی گفته بود که رفتن به افغانستان، از همان ابتدا یک اشتباه محض بود و سپس انکار کرد که چنین چیزی را حتی نگفته است: “من هرگز چنین چیزی را نگفته ام. افغانستان یک دیگچه ای متفاوت است. افغانستان در کنار پاکستان قرار دارد و یک دروازۀ ورودی برای داخل شدن به آنجا است. باید مراقب مسایل هسته ای درآنجا بود. مهمترین مسئله موضوع سلاح هسته ای درآنجا میباشد. به هرحال بدون درنظرداشت سلاح هسته ای، تمام این مسایل یک مسابقه کاملاً متفاوت است.” ترامپ این گفته ها را در ماه اکتوبر سال ٢٠١٥ ابراز داشته بود. همینطور در ادامه چنین اضافه کرده بود: “آیا من چیزهايی که در آنجا ( یعنی افغانستان) میگذرد را دوست دارم؟ نه خیر! فکر میکنم درابتدا این مهم است تا ما حضور خویش را در آنجا حفظ نماییم و بطور تقریبی، همان حضور٥ هزار نفری را که در موردش حرف زده میشود، باید درآنجا حفظ کرد.”

 از بیانیه های ضد و نقیض آقای ترامپ، چنین استنباد میگردد که دولت وحدت ملی، نباید بالای گفته های آقای ترامپ، به اندازه اى که بالای رئیس جمهور بوش و یا هم رئیس جمهور اوباما باور داشتند، چندان اتکا نمایند؛ زیرا این شخص، یک شخصیت کاملاً متفاوت بوده و تمام موضوعات را درکُل، خلاف نظر رئیس جمهور فعلی و قبلی امريکا می بیند؛ اما به آینده باید امیدواربود.

هزینۀ نبرد امريکا در افغانستان

افغانستان کشوریست که هزینۀ جنگ در آن، خلاف تصورهمه و بعد از عملیات نظامی امريکا در سال ٢٠٠١میلادی، درآنجا به حدی بالا رفت که اصلاً چنین چیزی در ابتدا پیش بینی نشده بود. از آغاز حضور نیروهای امريکایی در افغانستان یعنی در سال ٢٠٠١ میلادی تا کنون   ٧١٤.٨ میلیارد دالر صرف نبرد در این کشور شده و تنها برای سال مالی ٢٠١٥ میلادی ٣٥.١ میلیارد دالر برای افغانستان تخصیص داده شده است. درعین حال ٦.٢ میلیارد دالر برای جنگ با گروه های داعش بشمول ٥.٤ ملیارد دالر برای سال مالی ٢٠١٥ میلادی اختصاص داده شده است. این رقم در اینجا پایان نمی یابد؛ زیرا نبرد عراق نیز یکی از پر هزینه ترین نبردها برای امريکا بوده است؛ جاییکه این کشور ٨١٧.٨ میلیارد دالر را از آغاز سال ٢٠٠٣ میلادی به این طرف بشمول تخصیص يک میلیارد دالر دیگر برای سال مالی ٢٠١٥ میلادی، به مصرف رسانیده است. 

نبرد امريکا علیه تروریزم در افغانستان، نه تنها هزینه مالی در بر داشته، بلکه مهمتر از همه، این جنگ جان هزاران تن از افراد ملکی بیگناه، سربازان کشورهای مختلف که در این جنگ بخاطرسهم شان در آوردن صلح و ثبات در منطقه اشتراک داشتند را گرفته است که در این میان، نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، بیشترین هزینه را دراین جنگ بیشتر از هر کشور دیگری که در نبرد علیه تروریزم در افغانستان اشتراک داشته اند، پرداخته اند.

به گفته فرمانده نیروهای حمایت قاطع در افغانستان جنرال نیکولسن، تنها در ماه جولای سال ٢٠١٦ میلادی، بیش از ٩٠٠تن از نیروهای نظامی افغان کشته شده اند. جنرال نیکولسن در یک نشست خبری بتاریخ ٢٨ جولای به خبرنگاران گفت که شمار تلفات نیروهای امنیتی افغان در شش ماه نخست سال ٢٠١٦ میلادی ٢٠ درصد افزایش را درمقایسه به سال گذشته داشته است. درجریان سال ٢٠١٥ میلادی، شمار تلفات نیروهای امنیتی افغان در کُل به ٢٠ هزار تن میرسید. این رقم یکی از درُشت ترین ارقامی است که اردوی افغانستان،  در چنین وضعیتی که تمامی اتکايش به کمک های بین المللی میباشد می پردازد. درکنار تلفات نیروهای امنیتی افغان، نیروهای خارجی نیز تلفاتی را متقبل شده اند که این رقم از آغاز سال ٢٠٠١ میلادی تا اکنون شامل ٣٥٢٠ تن میگردد که ازجمله این افراد ٢٣٨٤ تن آنان را نیروهای امريکایی ،٤٥٥ تن شانرا نیروهای بریتانوی و ٦٨١ تن دیگر آن را نیروهای کشورهای مختلف تشکیل میدهد. 

در افغانستان از آغاز سال ٢٠٠١  الی ٢٠١٤ میلادی، بیش از ٢٦ هزارتن از افراد ملکی در جنگ کشته و ٢٩٩٠٠ تن دیگر زخمی شده اند. بیش از ٩١٠٠٠ تن از افغان ها بشمول افراد ملکی، سربازان و شورشیان در این درگیری کشته شده وکسانیکه بصورت غیرمستقیم در خشونت های این جنگ ها کشته شده اند، شامل ٣٦٠ هزارتن دیگر میگردد.  

براساس گزارش دفتر سازمان ملل متحد درافغانستان، آماری که از اول ماه جنوری سال ٢٠٠٩ میلادی الی ماه جون سال ٢٠١٦ میلادی ثبت شده است، افزایش چشمگیر را نشان میدهد، و این رقم شامل ٦٣٩٣٤ تن میگردد که ازجمله این رقم ٢٢٩٤١ تن آن کشته و ٤٠٩٩٣ تن دیگر زخمی گردیده اند. 

براساس گزارش دفتریوناما در کابل شمال تلفات اطفال در سال روان میلادی، به ١٥٠٩ تن میرسد ( ٣٨٨ تن کشته و ١١٢١ تن زخمی) و رئیس حقوق بشر سازمان ملل متحد، این آمار را “تکاندهنده و شرم آور” توصیف کرده و گفته است که این رقم، بیشترین آمار رابعد از آغازشمارش تلفات اطفال در سال ٢٠٠٩ میلادی درشش ماه نخست دربرمیگیرد. 

با این حال گفته میشود که درحال حاضر ٩٨٠٠ تن از نیروهای امريکایی در افغانستان حضور دارند. بعد از ارزیابی وضعیت ناگوارامنیتی درافغانستان، رئیس جمهور اوباما اعلان نمود که ٨٤٠٠ سرباز این کشور الی ختم سال ٢٠١٧ میلادی در افغانستان باقی خواهند ماند؛ این رقم به مراتب بیشتر از رقم قطعۀ مبارزه علیه تروریزم امريکا که قرار بود بعد از سال ٢٠١٦ در افغانستان بماند میباشد. 

حضور مقامات افغان در کنفرانس بروکسل ( ٤-٥اکتوبر)

درحالیکه رئیس جمهور غنی و رئیس اجراییه داکتر عبدالله، آمادگی های خویش را برای رفتن به کنفرانس بروکسل میگیرند، بیش از ٧٠ کشور و ٢٠ نهاد بین المللی، علاقمندی خویش را برای اشتراک دریکی از مهمترین کنفرانس  برای افغانستان نشان داده اند که هیئت افغان، باید استفاده مؤثر را از این نشست نموده و آنرا یک قدم دیگر درجهت صلح، ثبات، ترقی و انشکاف اقتصادی درازمدت دراین کشور بسازند. 

بتاریخ ٤-٥ اکتوبرسال ٢٠١٦ میلادی، اتحادیه اروپا و دولت افغانستان، میزبان نشست بروکسل است؛ جاییکه جامعه بین المللی، یک فرصت دیگر به دولت افغانستان میدهد تا دیدگاه خویش را در رابطه به اصلاحات در سیستم حکومتی آن کشور و ریشه کن کردن فساد اداری دردولت، به جهانیان ابراز بدارد. برای جامعه بین المللی که نقش مهمی را درراستای تمویل مالی و حمایت دولت افغانستان درسال های گذشته ایفا نموده است، این یک فرصت دیگر برای نشان دادن حمایت سیاسی و مالی دوامدار درجهت روند صلح، حکومتداری و انکشاف در عرصه های مختلف میباشد. 

گفته میشود که این کنفرانس، سه موضوع مهم و اساسی را مورد بحث و بررسی قرار خواهد داد که تمامی آن، برای دولت افغانستان مهم بوده و مقامات این کشور، باید بهتر از قبل از افغانستان در جهت ترغیب جامعه بین المللی و تشویق شان بخاطرادامه  حمایت سیاسی و مالی اتحادیه اروپا برای افغانستان، نمایندگی نمایند. 

اولین موضوعى که در این نشست، روی آن تماس گرفته خواهد شد، عبارت از تلاش های مشترک جامعه بین المللی و حکومت افغانستان در جهت افزایش مؤثریت حمایت مالی و دوامدارجامعه بین المللی درچهارچوب انکشاف حکومت تازه افغانستان میباشد و تمرکز موضوع دوم بیشتر روی تلاش ها درجهت اصلاحات، بشمول اصلاحات اقتصادی، حاکمیت قانون، بهبود مدیریت مالی عامه و مبارزه علیه فساد اداری که در ١٦ سال حضور نیروهای بین المللی درافغانستان مقامات این کشور همواره مورد انتقاد جامعه بین المللی دراین بخش قرارداشته است، تمرکز خواهد کرد. 

آخرین مسئله ای که روی آن در نشست بروکسل بحث خواهد شد، عبارت از تلاش های منطقه برای حمایت روند سیاسی درراستای صلح و همکاری های اقتصادی-مرزی میباشد، که یکباردیگر دولت افغانستان باید تمرکز بیشتر بالای این مسئله داشته باشد؛ زیرا این یکی از مسایل مهم اقتصادی برای افغانستان در جهت انکشاف اقتصادی به شمار میرود. 

امضای توافقنامه صلح میان حکومت وحدت ملی و حزب اسلامی

کنفرانس بروکسل، درحالی برگزار میگردد که چند روز قبل رئیس جمهور غنی، بالاخره پیمان صلح با حزب اسلامی به رهبری گلبددین حکمتیار را بعد از ماه ها تلاش و مذاکره با نمایندگان حزب اسلامی درافغانستان، به امضا رسانید. رئیس جمهور غنی و حکمتیار، این توافقنامه را ازطریق تماس زنده ویدیویی که از سوی تلویزیون ملی به شکل زنده نشر میشد و درآن، رهبران گروه های مختلف جهادی نیز حضورداشتند به امضا رسانیدند.

اگرنگاهی به سال های ١٩٩٠ بیندازیم، تاریخ گواه چنین توافقات میان رهبران مخالف حکومت بالاخص با آقای حکمتیار بوده است. بعد ازسقوط رژیم داکترنجیب الله در سال ١٩٩٢، حکمتیار و دیگرجنگسالاران، جنگ داخلی را در افغانستان آغازکردند، که این جنگ به کشته شدن ٥٠ هزار تن تنها در کابل انجامید. در عین حال در جون سال ١٩٩٤ حکمتیار منحیث صدراعظم در حکومت وقت تعیین و زعامتش در جون سال ١٩٩٤ با ابراز نارضایتی از حکومت مجاهدین به پایان رسید؛ و بار دوم در سپتامبر سال ١٩٩٦ الی آگست سال ١٩٩٧ میلادی، به چوکی قدرت تکیه زد؛ اما یکباردیگر دست از صلح برداشت و نبرد خویش را علیه حکومت وقت به رهبری پروفیسور برهان الدین ربانی ادامه داد. همانطوریکه دیده میشود، هیچ یک از این توافقات و موقف های مؤقتی در داخل حکومت افغانستان، برای آقای حکمتیار سازگار نبوده است؛ ولی گفته میشود که این اولین معاهدۀ صلح است که میان حکومت وحدت ملی و رهبرحزب اسلامی، بعد از شکست حکومت طالبان در سال ٢٠٠١ میلادی به امضا میرسد و به امید اینکه بتواند این معاهده، بیشتر از معاهدات قبلی دوام نماید. 
 يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

Visits: 3

این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

معرفی نویسنده

تماس با ما

ارسال گزارش

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

اپلیکیشن موبایل پژواک

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر