زبان

آیا حساب کاربری در سایت پژواک ندارید؟

برای اشتراک اینجا کلیک کنید.

وضعیت بعد از انتخابات سال ٢٠١٤ در افغانستان بحرانی شد و سیاستمداران کشور، نتواستند مشکلات را خود شان با تفاهم و در چوکات حقوقی موجود حل نمایند. این امر باعث مداخلۀ بیشتر سیاسی امریکا و سایر کشورهای غربی در امور سیاسی خصوصاً انتخابات  گرديد. 

با ایجاد اداره موقت و انتقالی و روی کار آمدن حکومت جدید و تصویب قانون اساسی نوین در کشور، زمینۀ تشکیل احزاب سیاسی ملی فراهم شد، که این کار باعث فعالیت های سیاسی به دور از سلیقه ها و گرایش های مذهبی، قومی و سمتی می گردید.

همچنان در افغانستان نخبگان و رهبران سیاسی، هیچ وقت روی یک اجندا و ایديولوژی ملی توافق نداشته اند و این باعث گردیده  تا همیشه بعد از پیروزی نسبی در میدان نبرد، در سیاست ناکام شویم و برای بهبود وضعیت، پیشرفت و ترقی کشور، هیچ کار نتوانیم و مصروف بحث های فرعی، سیلقوی و گروهی خویش شویم.

با تصویب قانون اساسی و قانون احزاب جدید در کشور، فضای بسیار مناسب برای همنوایی و جمع شدن بر محور یک ایديولوژی ملی و تشکیل احزاب سیاسی قوی ملی فراهم گردید. که متاسفانه سیاستمداران بر سر قدرت، ازین زمینه استفادۀ مناسب نکردند و به عوض، روی اجنداهای شخصی و قومی و شبکه سازی انفرادی کار کردند، نه مسایل ملی که در آینده مشکلات کشور را حل نماید. به این معنی به جای تشویق و ترغیب روی تشکیل احزاب ملی و ایجاد یک ایديولوژی ملی بین تمام اتباع کشور، اقدام به شبکه سازی و کار روی افراد بیشتر صورت گرفت؛ سیستم ایجاد نگردید، بلکه شبکه های شخصی غیررسمی برای منافع شخصی و گروهی ایجاد شد.

درین میان، نقش کرزی رئیس جمهور قبلی بیشتر است؛ چون ایشان اکثراً به جای تشکل نخبگان سیاسی در چوکات یک یا چند حزب سیاسی، صرف بالای افراد تاکید و تکیه نمود و همان سیستم غیر رسمی و عنعنوی فعالیت سیاسی را رایج ساخت.

اگر به احزاب سیاسی موجود در کشور نظر انداخته شود، بیشتر احزاب در دوران جهاد، در پاکستان ایجاد گردیده و بسیاری از احزابی که در گذشته به صورت واحد عمل می‌کردند، در سال‌های اخیر تبدیل به شاخه‌های کوچک‌تری شده‌اند، که عملاً از قدرت و نفوذشان کاسته شده و بیشتر احزاب قومی، مذهبی، و سمتی می باشند.

با این حال یکی از ویژگی‌های شکلگیری احزاب در افغانستان، خاستگاه‌های قومی آنهاست. اگرچه در این میان احزاب قدرتمند و با نفوذی وجود دارد؛ اما هیچ یک از احزاب شکل گرفته را نمی توان حزب فراگیر، ملی و سراسری دانست. به عنوان مثال می توان احزاب مطرح کشور را چنین بر شمرد:

جنبش ملی اسلامی افغانستان، در سال ١٣٧١ ایجاد گردید. ترکیب این حزب، بیشتر از قوم اوزبک و ترکمن است که در ولایت های شمال افغانستان زندگی می کنند.

حزب جمعیت اسلامی، یکی از احزاب با سابقه و با نفوذ در جامعه افغانستان است. بیشترین هواداران این حزب، افراد وابسته به قوم تاجیک هستند.

حزب وحدت اسلامی افغانستان در سال ١٣٦٨ تاسیس شد.  این حزب توانست با اتحاد برخی احزاب از قوم هزاره، به یکی از احزاب قدرتمند جهادی و تاثیرگذارترین حزب هزاره ها در افغانستان تبدیل شود.

حزب اسلامی نیز یکی از احزاب قدیمی در افغانستان است. این حزب در سال ١٣٤٨ تاسیس شد. بیشتر حامیان این حزب از قوم پشتون هستند.

حرکت اسلامی در سال ١٣٥٨  و با رهبری «آیت الله محمد آصف محسنی» شکل گرفت. این حزب هم از جمله احزاب اهل تشیع بود که در افغانستان ایجاد شد.

جبهه ملی نجات افغانستان، جریانی است که در سال ١٣٥٧ در پاکستان شکل گرفت. رهبری این جریان سیاسی را صبغت الله مجددی برعهده دارد.

دعوت اسلامی به رهبری عبدرب الرسول سیاف تشکیل شد. بیشتر اعضای این حزب، از قوم پشتون هستند. تنظیم دعوت اسلامی، یکی از جریان‌های فعال مجاهدین در مبارزه با نیروهای شوروی در افغانستان بود.

محاذ ملی أفغانستان در سال ١٣٥٧ در پاکستان شکل گرفت. پیر سید احمدگیلانی یکی از رهبران مجاهدین بود که در سال های جهاد، این جریان سیاسی را به وجود آورد.

حزب افغان ملت در سال ١٣٤٤ و در زمان ظاهر شاه تاسیس گردید. این حزب با نام حزب سوسیال دموکرات افغانستان نیز شناخته می شود. اکثریت اعضا و رهبری این حزب، مربوط قوم پشتون است.

بر علاوه اى که اکثر این احزاب ملی نیستند؛ منحصر به یک قوم، مذهب حتی یک فامیل هستند؛ زیرا ما شاهد جانشینی پسران رهبران این أحزاب در رهبری آنها بوده ایم. مثال های زندۀ آن جمعیت اسلامی و محاذ اسلامی است. این أحزاب نتوانسته اند به صورت دیموکراتیک انتخاب هئیت رهبری خود را راه اندازی نمایند. و ما نتوانسته ایم که أحزاب ملی و سرتاسری داشته باشیم که دارای اهداف و ایديولوژی ملی باشند و این أحزاب بتوانند مردم را به محور مصالح ملی جمع نمایند.

درین اواخر اقدامات و کوشش های محدود برای تشکیل أحزاب و حرکت های ملی صورت گرفت، که می توان از حزب حق و عدالت و افغانستان ١٤٠٠ یاد آوری نمود. ولی طوریکه دیده شد این حرکت ها هم نتوانست دوام نماید و به فعالیت های ملی و سیاسی ادامه بدهند و مبارزات خویش را برای اهداف و مصالح ملی پیگیری نمایند. متاسفانه این حرکت ها و اشخاص، شامل این احزاب جذب حلقات قدرت شدند. فعالیت و مبارزه  سیاسی آن هم ملی؛ قربانی، صبر و حوصلۀ زیاد می خواهد. باید مدت زیاد مبارزه و فعالیت نمود تا به نتایج مطلوب برسیم. طوریکه دیده شد، این حرکت ها هم در مقابل چند وزارت، معینیت و سفارت مقاومت نتوانستند و شامل حرکت های سیاسی غیرملی موجود شدند و از هم پاشیدند.

حد اقل اگر آقای کرزی و حلقۀ نزدیک به او، بعد از دور دوم ریاست جمهوری، خودش یا افراد مطرح از اقوام مختلف را تشویق به تشکیل یک یا دو حزب ملی می کرد، فعلاً مشکلات سیاسی کمتر در کشور میداشتیم. برعکس آقای کرزی یک شبکه غیررسمی از افراد را بنابر ملاحظات و سلیقه هايی که داشت تشکیل داده بود. اگر کرزی و اطرافیان او، یک حزب قوی ملی تشکیل می داند، به بسیار سادگی انتخابات سال ٢٠١٤ را هم برنده می شدند.

ولی متاسفانه به عوض کار روی سیستم، روی افراد و بالای گروپ های خاص تاکید و تکیه شد، که باعث مشکلات زیادی در روند سیاسی کشور گردید.

حالا هم اگر افراد مطرح و سرشناس از اقوام و مذاهب مختلف کشور گردهم جمع شده، یک یا دو حزب واقعی ملی سیاسی را تشکیل نمایند، در آیندۀ نزدیک ميتوانند به پیروزی برسند و همچنان می شود کشور را ازین حالت بی اعتمادی و تقسیم شدن به گروپ ها و احزاب قومی نجات داد.

 

Visits: 4

این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

معرفی نویسنده

تماس با ما

ارسال گزارش

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

اپلیکیشن موبایل پژواک

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر