Language

Don't you have an account with Pajhwok Afghan News?

Click here to subscribe.

author avatar
25 Feb 2018 - 18:58
author avatar
25 Feb 2018 - 18:58

امان الله خان، برای اکثریت نخبه های افغانستان به الگوی مدرنیته، روشنگری و وطن دوستی مبدل شده است. امان الله خان، بنیانگذار مدرنیته و روشنگری و محصل استرداد استقلال افغانستان بود که در زمان خود با جهل، نادانی، بی سوادی و عناصر خارجی مبارزه کرد و یک دوره فوق العاده مؤفق را در تاریخ افغانستان از خود بجا گذاشت. او هرچند در امر عملی کردن رویاهای خود بصورت کامل موفق نشد؛ اما بنیاد مدرنیته و روشنفکری و آزادی طلبی را در افغانستان نهادینه کرد. اینکه فصل امان الله خان ناتمام ماند، بزرگترین شکست تکامل جامعۀ افغانستان بود. لیکن همواره وقتی حرف از اصلاحات، مدرنیزم، ترقی و آزادی طلبی به میان می آید، زمامداران افغانستان از امان الله خان یاد می کنند. امروز بعد از سالهای زیاد تئورسين افغانستان که در غرب از شهرت کافی برخودار است و همچنان لقب دومین متفکر جهان را کسب کرده است؛ می خواهد فصل ناتمام امان الله خان را تکمیل نماید؛ اما چالشها فراروی آن بیشتر از امان الله خان است.

تئورسين افغانستان پیر است؛ اما انرژی بیشتر از جوانان دارد. اوبرای تطبیق برنامه های خود استوار حرکت می کند و به هیچ موانع و تهدیدی تن نمی دهد. ۱۶ ساعت کار می کند، کم نان می خورد و بیشتر به تعمق و تفکر وقت می دهد. او عاشق مطالعه است و پلانهای خود را بعد از مطالعه به تنهایی خود طرح می کند و با تیم قابل اعتماد خود شریک میسازد و برای آن استراتیژی های تطبیقی می طلبد. او تیز هوش، حاضر جواب و دارای مهارتهای کثیر است. آنقدر مطالعه نموده است که در هر بخش اطلاعات دارد و مخاطبین خود را در مجالس با ارایه معلومات دقیق تخصصی متعجب می سازد. مثلاْ با داکتر از طبابت، با انجنیر از انجنیری، با اقتصاد دان از اقتصاد، با سیاستمداران از سیاست، با تیولوجيست از تیولوژى و با روانشناس از روانشناسی سخن می گوید.

تیوريسين افغانستان خوش دارد تنها باشد و وقت خود را برای تحقق اهداف خود سپری کند. اکثراً مردم از او شکایت می کنند که برای شان وقت کافی نمی دهد. او وقت خود را براساس محاسبه دقیقه ها مدیریت می کند و کوشش می کند جلسات را مختصر بگیرد. مدیر ذره بینی است و خوش دارد هر گزارش را مطالعه کند. حافظه فوق العاده و خارق العاده دارد. در طرز رهبری و مدیریت قاطع، دقیق، متعهد، مخلص، مستبد و تمرکز گرا است. او خوش دارد حتی اگر مورچه هم در زیر قلمرو مدیریتی آن بگردد، باید از آن مطلع باشد و آن را زیر مدیریت خود داشته باشد. سر هیچ کس اعتماد ندارد و از تملق گرایان همواره شکایت می کند. سخنران ماهر است؛ اما نمی تواند احساسات خود را بصورت درست مدیریت کند و بعضاً مرتکب اشتباهات می گردد که دلیلی برای انتقاد مخالفین پیدا می شود. او نه هوس شهوت دارد و نه هم حرص جمع آوری دولت. یگانه آرزویش آزادی و آبادی کشورش است و برای همین کار، زندگی راحت غربی خود را رها کرده و در افغانستان با جهل، نادانی و هزار تهدید مبارزه می کند. نه حزب دارد و نه هم کدام گروه یا قوم خاص. اولین کارش از بین بردن تخلصش بود و شعارش همواره تساوی حقوق و عدالت برای همه مردم افغانستان است. او به الگوی اخلاق، شکیبایی، میهن دوستی و تخصص مبدل شده است.

تئورسين افغانستان شطرنج باز ماهر سیاسی است. بدین دلیل است که گهگاهی او را ماکیاول افغانستان می نامند و گاهی هم جیمی کارتر افغانستان. گاهی او را گاندی افغانستان می خوانند؛ اما گاهی او را در نقش هتلر افغانستان تعریف می کنند. مخالفنیش یکی بعد از دیگر از صحنه بیرون شده و آن را فاشيست، تمامیت خواه و رهبر روانی خوانده میدان را رها می کنند. این کی است که در میدان سیاسی کشور این غوغا را برپا کرده است و همه معادلات سیاسی داخلی و بیرونی کشور را دگرگون کرده است؟

او یک تئورسين و سیاستگر پراگماتیک و رومانتیک مسن است که تمام زندگی خود را در مطالعه کتاب و انجام پالیسی سازی و مدیریت سپری کرده است. او داکتر غنی نویسنده کتاب “ترمیم کشورهای ناکام”است که دارد تیوریهای خود را جامه عمل می پوشاند. اگر او کامیاب شود، بدون شک که افغانستان از بحران تاریخی بیرون خواهد شد؛ اما اگر ناکام شود، ما زود یا دیر نیاز به یک غنی دیگر برای نجات افغانستان خواهیم داشت.

هرچند او را در سیاست داخلی کمتر مؤفق می دانند؛ اما در سیاست خارجی چنان غوغا برپا کرده است که نظیرش در تاریخ سیاست معاصر افغانستان وجود ندارد. از کارشناسان پاکستانی گرفته تا ایرانی، روسى، ترکى، هندى، عربی، چینی و امریکایی، همه را از علم و درآیت خود حیرت زده کرده است.

گاهی صدراعظم کانادا به تعریف او می پردازد، گاهی فرید ذکریا ژورنالیست مؤفق جهانی و گاهی هم صدراعظم مدبر هندوستان. پرویز مشرف، عمران خان ، نواز شریف و سایر سیاستگران پاکستان را متاثر ساخته است. یکبار پرویز مشرف در باره تئورسين افغانستان چنین گفت: “اکنون اشرف غنی به قدرت رسیده و تلاش می کند تا تعادل را در افغانستان باز گرداند. ما نیز باید کاملاْ با او همکاری کنیم. او اضافه می کند که اشرف غنی آخرین امید برای تامین صلح در منطقه است”. وزیر امور خارجه اسبق پاکستان خانم ربانی کهر درباره داکتر غنی  چنین گفته بود: “پاکستان اهمیت اشرف غنی را ندانست. اسلام آباد فرصت طلایی را که اشرف غنی برایش داده بود، را از دست داد”. پاکستانی ها او را متفکر سیاسی بین الملل می دانند و بیشتر از داود خان، حفیظ الله امین و داکتر نجیب از ایشان هراس دارند. خواب رییس جمهور ایران روحانی را پريشان کرده است و احساسات خود را نمی تواند پنهان نماید و در یک سخنرانی خود در باره احداث بندهای افغانستان چنین گفت: “ما دربرابر احداث بندهای متعدد در افغانستان نمی توانیم بی تفاوت باشیم”.

او خوش دارد با مجهولات معادلات سیاسی بازی کند. او ماهر منطق سیاست است و به راحتی توانسته است نفوذ علمی خود را به کشورهای خارجی قطعی بسازد. با علم و درایت او اکثر رهبران جهان احترام می کنند.

تئورسين افغانستان رویاهای چنان بزرگی دارد که بعضاً غیر عملی بنظر میرسد؛ اما وقتی راه حل های عملی برایش تجویز می کند و آن رویا را به حقیقت مبدل می کند، باورها را بیشتر بسوی خود جلب می کند. او می خواهد افغانستان را نقطه اتصال اقتصادی و سیاسی منطقه و جهان مبدل بسازد، او یک رومانتیک و یک ریاليست است که اعتماد به نفس همانند کوه دارد. او علاقه دارد از طریق اقتصاد برنده سیاست شود. او نگرش اقتصادی و سیاسی دارد که در بسیاری موارد نتایج ملموس هم داشته است.

تئورسين، عاشق رویاهای امان الله خان است و همواره از تکمیل نمودن فصل ناتمام امان الله خان صحبت می کند. در زمان کمپاین انتخاباتی بیاد دارم که یکروز در خانه خود در دارالامان گفت: “جوانان عزیز من سالها در مورد افغانستان تحقیق کرده ام و بخوبی مشکلات این کشور را می دانم. من تمام چالشهای داخلی و خارجی افغانستان را شناسایی نموده ام و برای بیرون رفت از آن برنامه های عملی دارم. به امید خداوند(ج) و یاری ملت که می خواهند آزاد و بیدار باشند، من به شما افغانستانى را هدیه خواهم کرد که خانه مشترک همه افغانها و قابل افتخار همه ما باشد. من فصل ناتمام امان الله خان را تکمیل خواهم کرد.” او افزود: “من هیچ علاقه به قدرت ندارم بجز از خدمتگزاری برای ملت خود.” او در یک جای دیگر چنین گفت: “ملت بزرگ افغانستان از ما خدمت می خواهد نه باداری”.

تئورسين افغانستان برای اقتصاد کشور برنامه های بزرگ دارد و یکی بعد از دیگرى عملی می کند. تاپی یک رویا بود؛ اما امروز به حقیقت نزدیک شده است. بند سلما عملی شد. بندر چاه بهار عملی شد و کاسا ۱۰۰۰ عنقریب عملی گردد. دهلیز های هوایی عملاْ کار خود را آغاز کرده است. اتکاى اقتصادی پاکستان عملاً بیشتر از ۵۰ در صد کاهش یافته است. بند  کجکی، خط آهن و صدها پروژه کوچک و بزرگ دیگرجامه عمل پوشیده و میپوشند. مدیریت آبهای افغانستان سروصدای ایرانی ها را بلند نموده است. بحث معادن توجه کشورهای خارجی را جلب کرده و عنقریب به مرحله تطبیق خواهد رفت و سایر برنامه های اقتصادی می تواند افغانستان را از لحاظ اقتصادی خودکفا نماید.

تئورسين افغانستان در بخش امور حکومتداری داخلی نیز برنامه های بزرگ دارد و توانسته است بعضی برنامه های خود را عملی سازد. بطور مثال معارف را می خواهدبطور کامل مدرن بسازد و جریان اصلاحات از بنیاد تا بررسی معلمان آغاز شده است. کار برای مدرن سازی تحصیلات عالی از نوین سازی مفردات درسی رسماْ آغاز شده است. او معتقد است که در تمام پوهنتونهای افغانستان باید به دو زبان ملی تدریس صورت گیرد و در کنار آن انگلیسی هم حتمی باشد. در داخل پوهنتونهای دولتی بزرگترین موانع برای پیشرفت، وجود یکتعداد کلاسیک ها بود که ایشانرا رییس جمهور به تقاعد سوق داد و زمینه را برای جوانان مساعد ساخت. درس از راه دور یعنی  آموزش غیر حضوری، آوردن تکنالوژى مدرن در سیستم تدریس و آموزش و تجدید نظر شیوه های تدریس و آموزش، آغاز برنامه های جدید و برنامه های ماستری و دوکتوار و مراکز تحقیق در ذات خود برای سکتور تحصیلات عالی کشور، سرنوشت ساز است که تئورسين افغانستان درین راستا زمینه فعالیت را مساعد ساخته است.

در بخش ذخایر و معادن نخستین کار داکتر غنی توقف استخراج غیر قانونی بوده است. اوقوانین و طرزالعملهای مرتبط را زیر بررسی گرفت و پیدا کرد که با این قوانین و پالیسی ها منافع افغانستان تامین نمیگردد و بیان نمودکه: “معادن افغانستان ثروت ملت است و آن را باید به دقت کامل مطالعه کنیم تابه ملت افغانستان خیانت صورت نگیرد و نسلهای آینده افغانستان از لحاظ اقتصادی خودکفا شوند.”

در بخش تجارت و صنایع از عضویت سازمان تجارت جهانی دستاوردهای حکومت وحدت ملی آغاز شد و اداره فاسد آیسا(AISA)  به وزارت تجارت و صنایع مدغم گردید  و در وزارت تجارت و صنایع تغییرات بزرگ رونما شد. سطح واردات افغانستان از پاکستان کاهش بی سابقه یافت که آن را می توان یکی از دستاوردهای کلیدی برای ختم وابستگی های اقتصادی وسیاسی بالای پاکستان دانست. دهلیزهای هوایی ایجاد شد و ما صاحب الترناتیف یا بدیل های تجارتی مناسب شدیم. با آسیای میانه و جنوب آسیا تجارت افغانستان بیش از هر وقت دیگر مورد توجه قرار گرفت. بندر چاه بهار عملاْ کار خود را آغاز کرد. این بند یکی از دستاوردهای گسترده برای مبدل کردن افغانستان به نقطه اتصال اقتصادی افغانستان است. قانون اشتراک سکتور عامه و خصوصی یک اقدام تاریخی بود که قطعاٌ در درازمدت برای داشتن یک سکتور خصوصی بزرگ در افغانستان لازم می باشد. تعدیل قوانین و پالیسی ها بخصوص قانون حمایت از سرمایه گذاری در افغانستان و جا دادن به محرکهای بیشتر در این قانون باعث رشد سرمایه گذاری داخلی و خارجی در افغانستان خواهد شد. برنامه ویزه دهیدر میدان های هوایی برای سرمایه گذاران در افغانستان، یک اقدام خیلی مؤثر در رشد سرمایه گذاری داخلی خواهد بود.

برای تحقق به اهداف خودکفایی اقتصادی افزایش درآمد مالیاتی و مبارزه علیه فساد اداری یک اقدام ستودنی است. اصلاحات در سیستمها و پروسه های وزارت مالیه، سپردن کار به اهل کار، فعال شدن اکادمی ملی گمرکات افغانستان، ایجاد دیپارتمنت برای PPPs وسایر برنامه های مؤثر اقدامات تاریخ ساز در این مورد است. تئورسين افغانستان در ارگ تیم مشاورین اقتصادی نخبه، تحصیل کرده غرب و جوان دارد که بصورت دوامدار برای اقتصاد افغانستان کار می کنند. اگر شما به صفحه انترنتی افغان اکونومیکس دات کام(www.afghaneconomics.com)  بروید بخوبی از کارکردهای تیم اقتصادی ارگ پی می برید. این نخستین بار است که افغانستان صاحب داده ها و اطلاعات و تحقیقات معیاری در مورد اقتصاد می گردد.

تغییرات مناسب در ارگانهای محل و قرار گرفتن یک جوان در راس آن، در ذات خود یک تحول اداری را در افغانستان نشان می دهد. امروزه اداره ارگانهای محل، فعال تر وتخصصی تر از هر وقت دیگر است. برنامه های مدرن سازی و انسجام ادارات محلی، اقدامات مؤثردر آن اداره است. نظام سازی برای مدیریت مالی بهتر و مبارزه علیه فساد اداری و همچنان ایجاد میکانیسم های لازم نظارتی را می توان برنامه های خوب اداره ارگانهای محلی دانست.

چون تصمیم گیری مبتنی بر کیفیت اطلاعات استوار است، بناءً ریفورم در اداره مرکزی احصاییه لازمی بود. اکنون خوشبختانه اداره مرکزی احصاییه توانسته است اصلاحات لازم را بیاورد و با گذشت هر روز بیشتر جایگاه و حیثیت خود را بعنوان اداره تولید اطلاعات قابل اعتماد برای افغانستان اعاده می کند.

در این میان اتاقهای تجارت و صنابع نیز دستخوش اصلاحات بود و توانسته است جایگاه خود را بعنوان نماینده سکتور خصوصی و پل ارتباط بین سکتور خصوصی و دولت حفظ کند. وضعیت سایر ادارات و ریاستهای مستقل هم به همین ترتیب قناعت بخش است.

دربخش سکتور بانکداری و مالی، هرچند مشکلات هنور هم وجود دارد؛ اما دستاوردهای بزرگ بیرون کشیدن نام افغانستان از فهرست خاکستری سازمان فاتیف بود. دستاورد دیگر، کار کردن برای داشتن یک بانک مرکزی مدرن شدیداً جریان دارد تا بتواند زمینه را برای یک سکتور مدرن و مستحکم بانکداری و مالی مساعد سازد.

تبدیل شدن وزارت اقتصاد از یک وزارت غیر فعال به وزارت پالیسی ساز، می تواند برای اقتصاد آینده کشور یک گام مهم پنداشته شود. سپردن کار به اهل کار و زمینه سازی برای جوانان، فعال شدن بخش تحقیق و برنامه های استراتیژیک اقتصادی و مدیریت سالم انجوها وغیره، دستاوردهای عمده این وزارت زیر رهبری داکتر غنی بود.

توجه بیشتر از هر وقت دیگر برای ریفورم در وزارت امور داخله، وزارت دفاع ملی و امنیت ملی می تواند در متوسط مدت و طویل مدت، برای ما نیروهای امنیتی ملی و متخصص بدهد. او در مورد قوای امنیتی و دفاعی در یک سخنرانی خود گفت: “سیاست های خرد و کوچک در قوای امنیتی و دفاعی ما جا ندارد.” اشاره غنی از سیاست های کوچک و خرد رسیدن به نیروهای امنیتی ملی  وعاری از سیاست بود. اصلاح پالیسی ها، طرح استراتیژی های تطبیقی، از بین بردن فساد اداری، سپردن کار به اهل کار، زمینه سازی برای جوانان در رده های بلند و سوق دادن جنرالان کهن سال به تقاعد، معرفی تکنالوژی معاصر اصلاحات در آکادمی پولیس و آکادمی ملی نظامی، کارهای بزرگی است که حکومت وحدت ملی آن را انجام داده است. در کل بزرگترین دستاورد ارگانهای امنیتی، حفظ جغرافیای افغانستان باوجود خروج نیروهای خارجی بود. هرچند خارجی ها حدس می زدند که حکومت افغانستان توان مبارزه بدون نیروهای خارجی در برابر تروریسم را نخواهند داشت؛ اما نیروهای دلیر ما توانستند به جهانیان ثابت کنند که آنها توانایی و ظرفیت حراست از سرزمین خود را دارند.

هرچند وزارت مخابرات و تکنالوژى هنوز هم دارد برای اصلاحات لازم زمینه سازی می کند با آنهم بعضی برنامه های کلان همانند پروژه فایبرنوری، مالیات بالای کارتهای مبایل، زمینه سازی برای رقابت سالم بین شبکه های مخابراتی، برقراری امنیت بیشتر بالای سکتور مخابراتی، اصلاحات در افغان پست، بانک اطلاعات ملی(National Data Center)، برنامه های حکومتداری الکترونیک (E-Government) بشمول پروژه ایجاد مرکز واحد خدمات دولتی و…

کارکرد مؤفق وزارت شهرسازی و مسکن، و همچنان وزارت انکشاف و دهات، نه تنها زمینه را برای رشد سطح زندگی مردم میسر ساخته است، بلکه بالای اقتصاد کشور هم نتایج مؤثر داشت. در این مدت کوتاه اگر شما نظری بر برنامه های این دو وزارت بیندازید متعجب خواهید شد.

فعال شدن وزارت کار و امور اجتماعی، وزارت ترانسپورت و وزارت فواید عامه هم قابل تمجید است. در حالیکه این سه وزارت در حکومت کرزی کاملاْ نزدیک به غیر فعال بودند و امروز دستاوردها و برنامه های عملی دارند.

بوجود آمدن اصلاحات گسترده در وزارت صحت عامه و کاهش فساد اداری در این وزارت، باورهای مردم را بیشتر بخود جلب کرده است. شفاخانه های ما با گذشت هر روز بیشتر تخصصی شده اند و توانسته اند بیشتر از هر وقت دیگر به مردم خدمت کنند.

وزارت دولت در امور پارلمانی، توانست به ذهنیت سازی مؤثر زمینه را برای تصویب تعداد زیادی از قوانین میسر بسازد. وزارت اطلاعات و کلتور هم کارکرد مؤثر داشته است. حتی وزارت های دیگر که موجودیت بعضی شان چندان مهم هم به نظر نمی رسد، از حکومت سابق کارکرد بهتر داشته اند.

در حکومت داکتر غنی، بعداز حکومت امان الله خان و حکومت کمونیستان، اولین بار است که حکومت واقعاَ به حقوق زنان معتقد است. تئورسين در اکثر سخنرانی های خود در مورد حقوق زن اشاره داشته است. مثلاً او گفت: “زن شخصیت درجه اول است و به حیث زن مورد احترام همه است.” در کنفرانس بروکسل در مورد زن گفت: “زنان افغانستان نگهبان ارزشهای دموکراتیک هستند.” در جای دیگر گفت: “حقوق زنان قربانی مصالحه نخواهد شد.” در یک مجلس دیگر غنی چنین گفت: “حقوق زنان قربانی صلح نخواهد شد.” و در یک جای دیگر گفت: “ادبیات زنان صلح و عدالت است. غنی در جریان مبارزات انتخاباتی‌اش گفت: «من مشارکت زنان را در تمام حوزه‌های زندگی قطعا ضروری می‌دانم. ما باید حقوق زنان را تأمین کنیم” و با گذشت سه سال فعالیت بعنوان رییس جمهور، عملاً ثابت کرد که او بیشتر از هر کس دیگر به حقوق زنان معتقد است و برای آنها برنامه های بزرگ در نظر دارد. او زن خود را بعنوان بانوى اول، مامور کارکرد به زنان افغانستان کرده است و ایشان در این مدت برنامه های مؤثر را با وزارت امور زنان، در مورد اعاده و رسیدن به حقوق زنان در افغانستان تطبیق کرده است.

سیاست خارجی اشرف غنی در مورد ایالات متحده امریکا و کشورهای منطقه بینظیر است. او افغانستان را یکبار دیگر محراق توجه ایالات متحده امریکا ساخت و پای امریکا را دوباره در افغانستان درگیر کرد. او متعقد است که امریکا باید افغانستان را بعنوان متحد خود بسازد و همین دلیل بود که در نخستین روز ریاست جمهوری اش، قرارداد استراتیژیک را با ایالات متحده امریکا به امضا رساند. گفته می شود در اخیر حکومت باراک اوباما دموکراتان می خواستند از افغانستان بیرون شوند؛ اما وقتی داکتر غنی رییس جمهور شد، تلاش کرد تا ایالات متحده امریکا افغانستان را ترک نکند و بعنوان یک متحد به وعده های خود وفا کند. در رژیم داکتر غنی ایالات متحده امریکا بیشتر از هر وقت دیگر نیروهای امنیتی افغانستان را تجهیز نموده است.

در بحث عدالت، او از هیچکس نترسید. جنرال دوستم که یکی از قوه های اصلی حکومت بود را بخاطر جرمش از کشور تبعید کرد. استاد عطا محمد نور را از سمتش برکنار کرد و تا امروز استوار به تصمیم خود ایستاده است. زندگی مافیا ، مفسدین و مجرمین را تنگ ساخته است. حسابهای گروه های مفسد و مافیا را بسته کرده است و به هیچ قلدر و قوماندان و جنگسالار سرخم نکرد. همین علت است که بعضی از حلقه ها خلاف آن شدیداً تبلیغ به راه انداخته است تا باشد جلو برنامه های ویرا بگیرد.

برای مبارزه علیه فساد اداری، نخستین روز کاری اش را با باز کردن قضیه کابل بانک آغاز کرد. در بخش مبارزه به فساد اداری در این مدت دستاوردهای ملموس داشت. ایجاد کمیته ملی تدارکات یکی از دستاوردهای بزرگ این حکومت است. هرچند افغانستان در شاخص فساد اداری دستاورد قابل لمس داشت؛ اما امسال بنابر وخیم شدن وضعیت سیاسی داخلی افغانستان، نتوانست جایگاه سال گذشته را حفظ کند. ایجاد مرکز عدلی و قضایی مبارزه علیه جرایم سنگین و فساد اداری، تا حال بیشتر از ۲۷۴ قضیه فساد ادرای رسیدگی کرده است. 

در بخش تحقق به آرمان دیرینه ملت یعنی رسیدن به صلح، داکتر غنی باوجود مخالفتهای شدید ایتلاف شمال توانست قرارداد صلح را با حکمتیار انجام بدهد. داکتر غنی با این کار، موازنه قدرت را در یک حرکت بیلانس کرد. اگر امروز حکمتیار نمی بود داکتر غنی هیچگاه نمی توانست مخالفینش را از صحنه سیاست به چنان آسانی بیرون کند. در اصل آمدن حکمتیار به مفهوم آوردن تعادل در سیاست داخلی افغانستان بود.

در بخش انتخابات، غنی توانست اصلاحات قناعت دهنده را در کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان بوجود بیاورد. هرچند هنوز کارهای زیادی باید در این مورد صورت گیرد تا زمینه برای انتخابات سراسرى، شفاف و آزاد فراهم گردد؛ اما برای آغاز کار همین اصلاحات نیز قابل قناعت است. دیده شود که در این مورد چه اصلاحات آتی مدنظر است و آیا تئورسين افغانستان می تواند از بحران بالقوه اتخابات آینده افغانستان جلوگیری کند یا خیر.

در بخش تحقق اهداف ملی و رسیدن به وحدت و ملت شدن، تئورسين پروژه سرنوشت ساز تذکره ها را بدون ترس و هراس می خواهد آغاز کند. با این کار غنی اکثر همقطاران خود را که از دست داده بود، دوباره مجذوب خود کرد. او با این کارش سیلی محکم به مخالفین وحدت افغان ها زده است. او در یکی از سخنرانی های خود به صراحت گفت: “ما افغان هستیم، بودیم و خواهیم بود”. اینگونه روشن حرف زدن، افغانستان را در راستای ملت سازی کمک و همکاری می کند. آغاز تذکره های الکترونیک بزرگترین دستاورد غنی برای افغانستان واحد و یکپارچه و روند ملت سازی در این کشور خواهد بود.

بنظر من بزرگترین دستاورد تئورسين افغانستان، بیداری ملت علیه جنگسالاران، مفسدین و مافیا بود. امروز بیشتر از هر وقت دیگر مردم افغانستان تعریف درست از دوست و دشمن خود دارند و این کار از برکت غنی مساعد گردیده است. همین دلیل بود که مردم افغانستان به تمام برنامه های فاشيستان، مافیا، جنگسالاران، مفسدین نه گفتند و به سوی افغانستان نوین در حرکت هستند. غنی چهره های سیاه تاریخ را یکی بعد از دیگرى افشا کرد. این کار در تاریخ افغانستان نظیر ندارد.

بدون شک که غنی اشتباهات زیادی را نیز در این مدت مرتکب شده است؛ اما دستاوردهای این مرد آنقدر گسترده است که انسان فکر می کند امان الله خان دوباره زنده شده است و می خواهد فصل ناتمام خود را تکمیل نماید. با آنهم دیده شود که تئورسين افغانستان چقدر توان مبارزه به جهل، نادانی، بی سوادی و عناصر نفوذی دارد و آیا می تواند جایگاه، حیثیت و وقار خود را حفظ کند یا برای حفظ قدرت تن به معامله می زند؟ اندک انتظار باید کشید یا ما به افغانستان نوین(افغانستان یکپارچه و همه شمول، آزاد، روشن، خودکفا، قدرتمند، دارای حکومت مردم سالار و عادل) میرسیم یا هم تئورسين افغانستان ناکام شده ما دوباره به یک بحران دیگر  می رویم.

يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

Views: 11

The views expressed in this article do not necessarily reflect Pajhwok's editorial policy.

Author's brief introduction

GET IN TOUCH

SUGGEST A STORY

Pajhwok is interested in your story suggestions. Please tell us your thoughts by clicking here.

PAJHWOK MOBILE APP

Download our mobile application to get the latest updates on your mobile phone. Read more