ملیت هایی که در تاریخ گواهِ رویدادهای خونین، ظلم و شکنجه بوده اند؛ بیشتر عقده مند بر آینده و ضد آنهایی که برایشان ظلم کرده اند، ایستاده و ظالم تر از آنها واقع شده اند. بطور مثال، فرقه ای از مردم یهود که امروزه به اسرائیل پناه آورده اند و در تنش با فلسطینی ها قرار دارند. در زمان جنگِ جهانی دوم، هیتـــلر با شدت در مقابله با یهودیان عمل میکرد؛ شش میلیون یهود را بی رحمانه قتل عام کرد که این قتلها موجب کوچیدن یهودیان به اسرائیل گردید و سرانجام جامعه امروزی پر از مناقشه اسرائیل علیه فلسطین را پرورش داد.

به همین منوال، کُردها نیز فرقه بزرگ مردمی در میان دول کشورهای خاورمیانه محسوب میشوند که در این میان کم وبیش، سی میلیون کُرد در اثر بی خانگی در کشورهای عراق، سوریه، ایران و ترکیه جدا جدا زیست  دارند. در سالهای زیاد طولانی، اینها مورد ضرب و شتم کشورهای مزبور واقع شده اند؛ لذا همین حالت است که کُردها را مجبور به سیاست انزوای ملی و متحدانه و در ضدیت جوامع بین المللی تشویق میکند. 

عراق به عنوان کشورِ چند مذهبـــی، سالها شاهد رویــدادهای خونین فرقه های سُنی و شیعه بوده است. این حالت، به همان آوانِ جنگِ یزید ابن معاویه با حسین ابن علی نواده پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد رسول الله ‘ص’ بر میخورد. سُنی ها و شیعه ها در جوامع خاور میانه در طول تاریخ، همواره گواه خونریزی ها و سیاست های مختلط مذهبی و قدرت طلبی ها به نفع خویش بوده اند. با حـــملات امریکا بر عراق، شیعه ها منحـــیث اپوزیسیون ضد حکومتی عراق به پا خاستند و نظامِ بیست و یکساله صدام را سرنگون کردند؛ چونکه آنها خواســـتارِ قدرت طلبی به نفع اکثریت شیعه در عراق بودند. صدام حســـین نیز با ظلم هايی که در بــرابر شیعیان انجام داده بود، این حس را بیشتر بر آنها تقویت میبخشید تا نظـــام را زودتر به کمک کشور امریکا سرنگـــون کنند. در اینطــرف ایـــران نیز که از نـــبرد با عراق خاطره خوش نداشت، بیشترین جنرالان و افسران نظامی و سیاسیون شیعه را نزد خود نگهداشـــته بود تا روزی از اینها بر علیه سنی های مغلوب شده کارگیرد. عربهای سنی نیز در این پیکار، بر حمایـــت از سنی های عراق تلاش داشتند تا شیعیان را مغلوب سازند. سرانجام نظام تحت رهبــری اکثریت شیعه، در عــراق روی کار آمد؛ اما بازهم رقابت ها جریان داشت.

ارتِش به جا ماندۀ صدام حســـین حاضر نبود که با نظام روی کار آمدۀ شیعیــان از عراق دفاع کنند. القاعده نیز در آنسو تلاش های پیگـــیر برای اشغال عراق به عنوان تحت سلطه سنی ها به پیش میرفت. جنرالان نظامی کارکشته صدام که از به دست گرفــتن نظام به شیعیان نگران بودند، عزم به ساختار ملیشوی ضد دولت زدند. دولت امریــکا نیز که در آنزمان عراق را تسخیــر کرده بود، بیشتر توجه اش بر عساکر امنیتی ضد آشوب و شورش مبذول میگـــردید؛ اما با این برخورد امریکا که یک کشور متمدن را حالا تباه کرده بود و اطلاعات نادرست سیا نمیدانست که این جنرالان با عقده و ظلمِ که در این چنـــد سال شاهد بوده اند، موجب بنیانگذاری سلطه داعشی خواهد شد. علناً گروه هايی که در لیست امریکا گروه آشوبگر و شورشی درج شده بودند، به گروه خطرناکتر جنگی تحت نام داعش گام برداشتند که سرانجام جهان را تکان داد.

این مــــــرحله آهسته، آهسته به پیش رفت؛ بالاخره سرحد آن وسیعتر گردید و ابعاد خطر آن تا نواحی شام، ليبیا، مصر و افغانســــــتان را در بر گرفت. زرقاوی منحیث مهندس و طراح داعش در سال 2006 فعالیت های بیشترِ را جهت جهاد بر علیه امریکا به راه انداخت؛ اما توسط سپیشل فورس نیروهای امریکایی از پا در آمد. گروه مزبور با وسعت گرفتن و با فورمول ISIS آرزو و پلان خویش را منحیث بازیگر اصلی تعیین و خواستار حاکمیت تماماً کشورهای بین المللی شد. این گروه با انجام خلافت، در یک نگاه خواستار امپراطوری در جهان بودند و هستند. با عنوانِى که در بالا “ظهور تروریسم در عراق و سایه پردازی آن بر دول جهان”  ذکر شده است چنین مفهوم حاصل میگردد؛ یعنی در هر کشور جهان که توافق نظر دیدگاه موجود نبوده، همدستی و اتحاد موجود نبوده آن کشور به همین سرنوشت دچار شده است. در نخست با برخورد های حس بدبینی و بعداً با برخوردهای تند، جنگی همراه بوده و حتی موجب پرورش تروریسم جهانی از آن کشور شده است؛  چنانکه افغانستان نیز همانند دیدگاه تبعیضی عراق، تنها با یک فرقۀ قومی سبب شد تا طالبان را بپروراند. دول بین المللی که در آنزمان با دستور فوق العادۀ امریکا حضور شماره یک در جهان داشت؛ چرا نتواست که در همان زمان از چنین مهندسی مانع گردد؟ میتوانستند که شیعیان و سنی ها را به مذاکره دعوت نمایند تا بعد از سرنگونی حکومت صدام، یک حکومت معتدل میان فرقه های مذهبی به میان  آید؛ اما آنها نخواستند کـه مانع چنین ظهور تروریستی شوند، بر علاوه یک گروه ملیشوی شیعیان نیز با هم متفق شدند که گروه تروریستی  دیگری را به نام حوثی ها ساختند که هدف آنــها شکست داعش در مناطق تحت تسلط اینها بود و عملاً ایمن الزواهری مرد شماره دوم القاعده از این گروه حمایت کرد. این جنجال ها همه از اثر مدیریت نادرست سیاسی در کشورهای خاور میانه به میان آمد.

 از آنجائیکه رهبران کشورهای خاورمیانه با نظام  دیکتاتوری قدرت را در دست داشتند، مخصوصاً حزب بعث با سیاست های فاشیستی و متحدیت قومی تمرکز بالای اتحاد کشورهای عربی داشتند؛ اما امریکایيها از قبل میدانستند که این تعداد گروه (بعثی ها) سخت وطنپرست اند و روزی خواهد رسید که امریکا توان مقابله با آنها را نداشته باشد و یک دلیل قوی این بود که یک تعداد عربهای واقعی بعثی، میخواستند نفت را با شرایط قوی به امریکا صادر کنند؛ مگر امریکا برای محو آنها گروپ های شیعه را تشویق به بیعدالتی علیه آنها کردند تا اینکه جنگ مذهبـــــی علیه یکدیگر آغاز کنند. دیدگاه من این است که بعد از جنگ جهانی دوم، بیشتر کشور ها جهت ســاختار مهمات سنـــگین نظامی، خواستند تا توافقات همه جانبه در راســتای خریداری نفت از کشورهای عربی داشته باشــند. بــعد از فروپاشی امپراطـــــوری عثـــمانی که قبل از آن تـــرکیه به نمایـــندگی از اسلام حکمـــروایی میکرد، عربها دیدگاه خویش را برای کمک با ترکها تغیــیر دادند و امریکا نیز برای نجات از بحـــران و رســیدن به هدف نهایی نظامی، سیاسی و قدرت یک بلوکه غربی تلاش بیشتر برای موافقات و اتحاد با دول عربـــی انجام داد. عربـــــها که نیز دارای مساحـــت وسیع معادن نفتی بودند، رقابت ها سبب شده بود تا هر کشور با سیاست اسلامی پیش نه، بلکه با سیاست رقابت گونه و دشمنانه به پیش روند. امریکا نیز در جریــان جنگ سرد، بیشترین نفع را به دست آورد و کشورهای عربی را که هواى امپراطوری در سر داشتند بر علیه یکدیگر انداخت. با آن هم اکتفـــا نکرده استخبارات موساد اسرائیل را وظیفه داد تا کشورهای عربـــی را کنترول و طرح جدید جهت جنگ انداختن آنها براه بیاندازد.  چنانکه امریکا با همان پالیســـی اش استخبارات پاکستان را در دوران مجاهدین موظف به کنترول افغانستان و جنگ اندازی کرد. این کشمکش های مذهبی و دردسر ســاز با نام شیعه و سنی موجب شد تا گروه های تروریستی پروش یابند و امروز جهان را در گروگان خود گیرند.

يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

Visits: 2