مشروعیت سیاسی؛ یکی از مولفه های اساسی نظام سیاسی تلقی شده و در تداوم و بقای آن نقش بنیادی را ایفا می نماید. از مشروعیت، تعاریف متعدد و متفاوتی صورت گرفته است؛ مشروعیت یعنی جایز بودن، سازگار و مطابق با شرع و قانون بودن است؛ اما مشروعیت سیاسی، عبارت است از قبول و پذیرش حکومت، حاکمان و در مجموع نظام از طرف عوام. به عبارت دیگر؛ مشروعیت سیاسی را می توان به «باور جمعی اعضای درون یک نظام و حاکمیت سیاسی به وجود و استمرار نظام یا حاکمیت تعریف نمود»، که این باور و اعتماد، موجب می گردد تا هر یک از اعضا تبعیت از قدرت اعمال شده و پیروی از حاکمیت سیاسی را بر خود لازم تلقی نمایند.
با نگرشی به گذشته مذاکرات صلح به سطح جهان؛ تا قبل از جنگ جهانی دوم، فرایند مذاکرات صلح عمدتاً میان دولت ها مطرح بود؛ اما پس از آن مذاکرات صلح در چارچوب جنگ های تمام عیار داخلی و جنگ با گروه های شورشی و جدایی طلب، مطرح گردید. جنگ افغانستان نیز ناشی از یک منازعه داخلی است، ولی توأم با مداخله دوامدار و خصمانه قدرت های بزرگ منطقه و جهان. در مسیر تاریخ، صلح پروسه ای برای سازش بوده است. این پروسه در افغانستان همچنان معطوف به یک سازش سیاسی است؛ اما پایه و اساس این سازش مبهم است که منجر به نگرانی های سیاسی شده است.
مراحل آغازین گفتگوهای صلح در افغانستان بر می گردد به سال ٢٠٠٤ م. در اواخر این سال زمزمه هايی در خصوص صلح با مخالفین از درون نظام به گوش می رسید که به مرور زمان الی اکنون، این زمزمه ها به مهمترین هدف سیاسی نظام و دولت در این کشور مبدل شده است. ولی، با گذشت چندین سال از شکل گیری گفتگو های صلح و تلاش های پی هم در زمینه، این روند هنوز هم نتوانسته است موفق عمل کند و حتا مسیرش را آن گونه که ایجاب می نماید، مشخص کند.
چنانچه، به تازه گی گفتگوهای صلح با طالبان وارد جدی ترین مراحل خود گردیده است؛ اما دیده می شود که در این گفتگوها دولت و دولتمردان افغانستان، فاقد نقش اند و به گونه بی سابقه ای در حاشیه قرار داده شده اند. تأکید مکرر طالبان مبنی بر عدم به رسمیت شناختن دولت افغانستان، به ویژه در گفتگوهای صلح، دیدار و تبادل نظر مستقیم این گروه با امریکا و اخیراً سفرها و دیدارهای رسمی آن ها با کشورهای ایران و روسیه، (دو کشور مهم، اثرگذار و ذیدخل در قضایای افغانستان)، به یقین که دال بر تزلزل پایه و ستون های مشروعیت سیاسی نظام و دولت کنونی افغانستان بوده و بحران مشروعیت را به بار آورده است.
تجارب نشان میدهد که صلح و آشتی با زبونی و حقارت به دست نمی آید، بلکه باید در راه رسیدن به آن، از متانت و دلیری کار گرفت. تا زمانی که دشمن مجبور به قبول صلح نشود، مشروعیت دولت را نپذیرد و نظام حاکم را یگانه مرجع معتبر و رسمی برای گفتگوهای صلح نپندارد، تحقق و نتیجه بخش بودن پروسه صلح در کشور ناممکن خواهد بود. با چنین پالیسی و برنامه اى که دولت افغانستان در قبال صلح در پیش گرفته است، نه تنها صلح جامه عمل نخواهد پوشید، بلکه اعتبار و مشروعیت سیاسی نسبی که این نظام الی اکنون به نحوی به دست آورده است را نیز از دست خواهد داد.
صلحی که منتهی به از دست دادن مشروعیت و حیثیت نظام شود، چگونه یک صلح خواهد بود؟ سوالی است که پروسه صلح افغانستان را مبهم ساخته و باعث آشفتگی اذهان عامه در این کشور گردیده است.
يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.
Visits: 3
GET IN TOUCH
NEWSLETTER
SUGGEST A STORY
PAJHWOK MOBILE APP