زبان

آیا حساب کاربری در سایت پژواک ندارید؟

برای اشتراک اینجا کلیک کنید.

سومین نشست مسکو با اشتراک نماینده هایی از کشورهای روسیه، افغانستان، هند، ایران، قزاقستان، قرقیزستان، چین، پاکستان، تاجکستان، ترکمنستان و ازبکستان، درحالی برگزار گردید که مردم افغانستان، شاهد پرتاب بزرگترین بمب یازده هزار کیلویی امریکا بر ولسوالی اچین ولایت ننگرهار بودند.

این بمب، بدون توجه به تلفات حقیقی و جانی آن به هرمنظوری که بود، می توانست  از لحاظ زمانی بسیار وقت  به اجرا دراید و یا هم مدتی فراخور توجه پسان تر از این نشست.

 نکتۀ فراخور توجه دیگر این است که سفر مک ماسترمشاور امنیت  ایالات متحدۀ امریکا نیز در پی این قضیه به افغانستان، با نشست یازده جانبه مسکو بی ارتباط نمی نماید.

در مقدمه این  نبشتار، فراخور تذکر است که موجودیت هفده ساله ایالات متحده امریکا و متحدان آن در افغانستان، در این اواخر بسیار بحث برانگیز شده است. در هفده سال گذشته، فریاد های هزینه شدن میلیارد ها دالر کشورهای ذیعلاقه به بحران افغانستان، گوش های مردمان سراسر جهان را کر کرد؛ اما خشتی به خاطر ساختمان بنیاد های فروریخته افغانستان گذاشته نشد. اهدافی که  ایالات متحده و همپیمانانش به منظور آن به افغانستان آمده بودند، نه تنها براورده نشدند، بل بیشتر از پیش در جهت منفی انکشاف کردند. ضریب تروریسم  در افغانستان ازنام طالب و القاعده به هزاران  فرد ناشناخته بالا رفت و گونه هایی از نماد انتحاری، تروریزم دولتی و کشتار های زنجیره یی بر آن افزود گردید. این مسئله  به دشواری سراسری و هراس عمومی مبدل شد.

جامعه افغانی دستخوش گونه های مزیدی از فساد گردید. افغانستان، کشوری با ذخایر غنی، چون گرسنه ای نشسته بر خزانه، به مراتب فقیر تر، درمانده تر و ناتوان تر از آن شد که بود. در چپاول پول های باد آورده، هستی مادی ومعنوی خود افغانستان نیز به تاراج رفت.

شالوده های قوای مسلح کشور، افزون بر بیش از ۷۰۰ بال طیاره جنگی، باربری وبم افگن همراه با دیگر تجهیزات نظامی، معادل به میلیاردها دالر نیست و نابود شدند. صفوف قوای مسلح کشور با وجود میلیون ها جوان بیکار، ناتکمیل است  و در سطحی قرار دارد که  نمی تواند  در رویارویی با دشمن مشترک فایق آید.

نکته اهم دیگر، فرهنگ و قراردادهای غنامند اجتماعی است. این شاخصه ها، نماد های بلا انتزاع  بقای جوامع  متمدن شمرده  می شوند؛ اما ارکان مثبت این دو پدیده در افغانستان خط خطى و مکدر شده اند، که بر جای پذیرش وهمدیگر پذیری در میان مردمان کشور، روحيه رد همديگرو بی باوری  رشد یافته است. سطح فرهنگی جامعه به مراتب از حدی که بود پایین رفته و این مامول به شدت جریان دارد.

نیازی به توضیح ندارد که حکومت داری ضعیف  و بی بنیاد حامد کرزی، فساد گسترده در انبوه کادر های نظام او، از جمله اعضای نزدیک خانواده اش ونداشتن سواد کافی سیاسی و مدیریتی در کادر های برگزیده شده ائتلافی، آشفتگی و شتاب  برای به دست آوردن رشوت در حلقه های  نزدیک کادری وی ومعاملات محافظه کارانه با گروه ها و تنظیم های خاین به ملت، افغانستان را با بی سامانگی ها مواجه ساخت. کشور افزون بر آن  دستخوش  نمایش های مضحک  گردید. نظام  هیچگاه بیز اجتماعی برایش یافته نتوانست. در برابر پاکستان و مداخلات صریح دشمن منافع ملی ما، که هم پیمان  به اصطلاح ضد تروریزم  با امریکا نیز بود جایگاه سیاسی اش را نیافت. افغانستان در حالی به منبع خطر کشور های منطقه  از جمله آسیای میانه و فدراتیف روسیه مبدل گردید که نه «9» پایگاه نظامی  ایالات متحده امریکا در کشور نیز مستقر می باشند.

درهفده سال حکومت جدید در افغانستان، کشور به عوض بهبودیابی در زندگی مردم و تقویت هویت ملی، به سوی بی ثباتی گرایید و افزون بر تقویت دوبارۀ طالب، مسلح شدن کتله های مجاهدین و قوماندان های محلی و به قدرت رسیدن آنان که خطر مشهود به نظام و سیاست کشور شمرده می شوند، داعش، گروه هایی به نام خراسان، النصره و غیره هم وارد افغانستان شدند و در کنار عرب و پاکستانی از بازمانده های مجاهد و طالب  نیز برای نیرومندی  گروه های شان سربازگیری کردند.

این گروه ها امروز سراسر افغانستان را در برگرفته اند. هیچ منطقه از خطر آن در امان نیست. این هیبت به حدی گسترده شده است که به جز پاکستان، سایر همسایه های دور ونزدیک افغانستان از آن احساس خطر می کنند و احتمال  صدور تروریزم از افغانستان را در وجود این گروه ها  به چشم سر می بینند.

فدراتیف روسیه ودیگر کشور های منطقه، ایالات متحده و متحدین آن را در پشت این خطرمشاهده می کنند. این کشورها نگران هستند که تجارب تلخ عراق، مصر، لیبیا، تونس و سوریه در دامن خودشان تکرار شود و به فدراتیف روسیه نیز دردسرهای جدید بیافریند.

از این رو فدراتیف روسیه، ابتکار عمل را به دست گرفت و به خاطر بلند کردن صدای کشور های منطقه، کار همصدایی با آنان را، به منظور عملکرد  مشترک  در برابر خطر مشترک آغاز کرد.

سومین نشست این همصدایی با اشتراک یازده کشور منطقه از جمله افغانستان، هفتۀ گذشته در مسکو دایر گردید.

نشست مسکو، وضعیت کنونی افغانستان را بر بنیاد پژوهش های اشتراک کننده های آن، به تحلیل گرفت و تصویر جامعی از امروز و فردای آن را ارایه داد. این نشست درحالیکه هیئتی از افغانستان نیز در ان شرکت کرده بود، تاکید کرد که بحران افغانستان راه حل نظامی ندارد. تنها مذاکرات و گزینش راه صلح وتفاهم  می تواند این گره را باز نماید.  

اعلامیه ی نشست مسکو، هرچند طرح ابتکاری و جدید نیست؛ اما  به گونه ای، اتهامات حلقات روسی دشمن  ومنفی نگر  به روابط دو کشور در افغانستان را، نادرست ثابت  می سازد. از جانبى این گروه ها، که هنوز بر روال جهادی شان سخن می زنند، روسیه را در پشت گروه های طالب به خاطر آماده ساختن آنان در جنگ باداعش می بییند. این سخنان در حالی پیش کشیده می شود که روسیه می گوید  در قضیه افغانستان جز صلح منظوری دیگر ندارد. همچنان مقامات بلند پایه فدراتیف روسیه اذعان می دارند که اگر نشست مسکو، جز این هدفی می داشت، بلا ریب امروز بيرون می آمد و پیش از همه هیئت اشتراک کننده، خود  افغانستان آن را بر ملا می ساخت.

نکته دیگر قابل توجه در نشست مسکو این بود، که تلاش های دولت افغانستان به خاطر مذاکرات بامخالفین مورد تایید واقع گردید و به آن ارج گزاری شد. حال این گونه مذاکرات دراصل وجود دارد یا خیر؟ موضوعیست دیگر که به بحث دیگر نیازمند است؛ اما نشست  مسکو، نخواست موضوع حضور قوی دولت افغانستان را در حل مسایل ومشکلات کشور یا نادیده بگیرد و یا از آن به کلی طفره برود، که دران صورت، همین نشست، خواهی نخواهی، گونه ای از مداخله در امور کشور ما شمرده می شد. چه پیش از آن، علیرغم توجه سیاسی  کشور های اشتراک کننده به این مسئله، باز هم سر وصدای برخی مقامات افغانستان  بلند شد که روسیه درامور کشور ما مداخله می کند.

به نظر من روسیه و هر کشور دیگر حق دارد در زمینه ابراز نگرانی کند، ولی یگانه نکته منفی مسکو، حضور پاکستان در این نشست بوده، که خود زادگاه تروریزم  و وارد کننده آن به افغانستان است. امروز که این کشور گویا درکنار کشور های نگران شونده، از خطر تروریزم جغرافیای افغانستان اند، حضور پاکستان در آن، فریبی بیش نیست. به نگر من بزرگترین دستاورد نشست مسکو این می تواند باشد، که کشورهای اشتراک کننده، پیش از همه بر پاکستان  فشار وارد کنند، که از تربیه تروریست ها و اعزام شان به کشور های دیگر دست بکشد. حضور پاکستان در نشست مسکو، صداقت مسئله رابه این دلیل  زیر سوال می برد، که درحال حاضر، فراوان تروریست های شهروند فدراتیف روسیه، تروریست هایی از شهروندان کشور های آسیای میانه و چین در حوزه های بزرگ  تروریستی در وزیر ستان شمالی  پرورش می یابند. آیا روسیه  وسایر کشور های دیگر این را نمی دانند؟ اگر نمی دانند، خود را فریب می دهند و اگر می دانند، نقده را حاصل کنند، نسیه را به خودی خود به دست می آرند.

به هر حال پاکستان نمی تواند که این همه کشورها را در حالی بفریبد که دو کشور متضرر از آن، یعنی هندوستان و افغانستان نیز در این نشست ها حضور می داشته باشند. بدون شک روزی تخته رسوایی  پاکستان  چپه می شود.

 با موجودیت این سوال وبرجسته بودن آن تا دیر مدت، نشست مسکو را نمی توان با دید منفی نگریست وانگاشت که پاکستان می تواند بر این همه کشور ها دست بلند بیابد.

نشست مسکو، که اگر همچنان با نیت ایجاد صلح در افغانستان ادامه یابد، تاثیرهای ذیل را از خود برجا گذاشته  و می گذارد.

در سطح ملی:

دولت افغانستان درمبارزه با تروریزم، از حمایت منطقه یی برخوردار می گردد و شماری از کشور ها که همسان با افغانستان خود را در تیررس خطر می بینند، باکشور ما در مبارزه همصدا می شوند. نیرو های متمرد مسلح غیر مسوول در افغانستان از جانب این کشور ها مورد تحریم واقع می شوند و ناگزیر می گردند که به خاطر بقای خود، یا با دولت افغاستان در روند صلح کنار بیایند و یا از افغانستان بيرون شوند. بيرون شدن آنان از افغانستان جز پاکستان  جای دیگری نیست. در آن صورت باز پاکستان با زیر سوال رفتن، زیر فشار کشور های منطقه در قضیه افغانستان واقع می گردد.

گروه هایی که درمذاکره با افغانستان همسوی دولت می شوند، از یک طرف ازمحالفت دست می کشندو از طرف دیگر  می توانند در قلع وقمع تروریزم داعشی، خراسانی، نصری وغیره به مثابه نیروی  رزمی کشور خود شان عمل کنند.

راه های افغانستان، از خطر مصئون می گردد، مواصلات به وضعیت عادی برمی گردد و رفت و آمد شهروندان افغانستان  به شهر ها و ولایات کشور، با خاطر آرام صورت می گیرد. بدین وسیله زمینه های گسترده کار های انفرادی فراهم می شود ومردم به گونه ای  به زندگی شان  و ارتقای سطح آن مصروف می گردند.

دولت به خاطر تقویت قوای مسلح فرصت می یابد و می تواند آن را تا سطوح بلند ارتقای بدهد. دیگر هیچ کس و هیچ کشور  به افغانستان به مثابه مرکز تروريسم نگاه نمی کند. کشور و مردم آن صاحب هویت می شوند.

تاثیرهای منطقه یی:

نشست مسکو، کشورهای منطقه را در برابر خطر مشترک متحد وهمصدا می سازد. این همصدایی کشور های اشتراک کننده را به اقدامات مشترک فرا می خواند. اقدامات مشترک این کشورها، درسی خواهد بود نه تنها به تروریست ها و سازمان های آنان، بلکه به حامیان شان نیز.

کشور های منطقه در مسئله افغانستان بیشتر از پیش متحرک می شوند و تاثیر شان در انکشاف اوضاع افغانستان قابل توجه می گردد.

هر قدر کشور های منطقه در مسایل افغانستان نقش مثبت بازی کنند، افغانستان به همان اندازه در حسن همجواری با همسایه گان قرار می گیرد، مناسبت نور مال تجارتی، اقتصای، نظامی و فرهنگی میان آنان با باور و اعتماد بر همديگر پیش برده می شود. مناسبات و دوستی از سطح دولت ها به سطح مردم ارتقا می کند و زمینه های  گستردۀ تبادل تجارب مثبت پیشرفت و انکشاف در عرصه های مختلف فراهم می گردد.

کشور های منطقه از صدور تروریزم  خود را در امان احساس می کنند. دولت های این مناطق یا کشور ها مانند سوریه،عراق و لیبیا خود را از تلاش های براندازی نجات یافته می بینند. این مسئله سبب می گردد که همکاری های منطقوی  نه تنها  نیرومند گردد، بل گسترش هم بیابد.

 در عرصه بین المللی

روسیه در مدت هفده سال در مسئله ی افغانستان در انزا بسر برد. این انزوا به دلایلی متوجه جانب خود روسیه می شد و به دلایلی امریکا عامل آن بود. تا این کشور نتواند در  افغانستان پا پیش کند. پیامد دیگر نشست مسکو این است که روسیه در مسئله افغانستان از انزاو بيرون می شود. از این رو به خاطر ابراز نقش در پشت دروازه های بسته نمی ایستد، راهى برای خودش از کلکین ها نیز جستجو می نماید. بلند کردن سر وصدای روابط با طالبان، اگر تا حدی هم راست باشد، بیشترینه به خاطر بلند کردن صدای روسیه در قضیه افغانستان تلقی می گردد، که دیدگاه های ضد و نقیصی را درجامعه افغانی بلند کرد و روسیه را در قضیه افغانستان بر سر زبان ها قرار داد. روسیه با سازمان دهی سه نشستى در رابطه به صلح افغانستان، توانست برای خودش  در این سیاست جایی مشخص نماید. پس از این امریکا مجبور خواهد بود که در مسایل افغانستان، حضور گرم روسیه را به هیچ وجه نادیده نگیرد. اما این مسئله در حال حاضر نمی تواند به دو پرسش پاسخ بدهد. آیا ایالات متحده به راستی  می خواهد که تروریزم ازافغانستان نابود گردد؟ اگر می خواهد چرا تا حال نقش فدراتیف روسیه رانادیده گرفته بود؟ سوال دیگر این است، که اگر امریکا این جام زهر را بالا کشد و به حضور فدراتیف روسیه در مسایل افغانستان تن دهد، این همه هزینه هایی که تا کنون کرده و تلفات مالی و جانی را که هم خود متقبل شده وهم بر مردم افغانستان وارد آورده، تا بتواند به اهداف استراتیژیک خود در منطقه برسد، چه می شود؟

برخی ها  عدم حضور امریکا را در نشست مسکو، دال بر بی اهمیت بودن این نشست تلقی می کنند. خود ایالات متحده نیز منتظربود تا  چند کشور دیگر هم با شنیدن خبرعدم حضور امریکا از شرکت در این نشست، ابا ورزند  و نشست را به گونه ای با دشواری مشروعیت  مواجه سازند؛ اما روسیه وکشور های اشتراک کننده، تدویر این نشست را بدون حضور امریکا، اظهار حضور وجسارت اخلاقی در قضیه می شمارند که به امریکا گوشزد می کنند، بود و نبودش بر تصامیم انان تاثیری ندارد.

از نشست کنفرانس این هم واضح بر می آید که افغانستان  ومردم این کشور، ذاتا  با تروریزم  پیوند و رابطه ای ندارند؛  اما متاسفانه افغانستان  امروز بستر و یا جغرافیای تروریزم ومواد مخدر قرار گرفته است؛ اما این کشور ها عامل نیرومندی تروریزم را به ایالات متحده امریکا مربوط می دانند، کشوری که ٩ پایگاه نظامی در افغانستان دارد. اگر افغانستان این صلابت و اجازه را یافته نتواند که با کشورهای منطقه همصدا گردد، بلاریب این کشورها وارد عمل می گردند و پیش از آن که مورد تهاجم دشمن واقع گردند، آن را در نطفه می زنند. در آن صورت نخستین مناطق  مورد ضربه، پایگاه های نظامی خود امریکا خواهد بود که در افغانستان به خاطر امنیت قرار دارند. امریکا بهتر می داند  که افغانستان در میان کشور هايی واقع شده است که هر کدام شان مثل خود امریکا صاحب نیروی اتمی است.

اما کشورهای نشست مسکو، باید پیش از همه مشکل شان را با پاکستان یک طرفه کنند.

 

يادداشت: این مقاله بيانگر نظر نویسنده است؛ پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

Visits: 0

این مقاله بيانگر نظر نویسنده است، پژواک در قبال آن مسووليتى ندارد.

معرفی نویسنده

تماس با ما

ارسال گزارش

آژانس خبری پژواک علاقمند است تا گزارش های شما را نشر کند. در صورت تمایل با کلیک کردن بر روی این لینک با ما تماس بگیرید.

اپلیکیشن موبایل پژواک

اپلیکیشن پژواک را بر روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا آخرین خبرهای ما را دریافت کنید. بیشتر